سایت مجمع صنایع هوایی جمهوری اسلامی ایران
مجمع هوانوردان ایران
شرق شناسان و مورخان متفق القولند كه ایرانیان نزدیك به ? هزار سال است كه شب یلدا آخرین شب پاییز و آذر ماه را كه درازترین و تاریك ترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می مانند، در كنار یكدیگر خود را سرگرم می کنند تا اندوه غیبت خورشید و تاریكی و سردی روحیه آنان را تضعیف نكند و با به روشنی گراییدن آسمان (حصول اطمینان از بازگشت خورشید در پی یك شب طولانی و سیاه كه تولد تازه آن عنوان شده است) به رختخواب روند و لختی بیاسایند. مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می شد. جشن ساتورن پس از مسیحی شدن رومی ها هم اعتبار خود را از دست نداد و ادامه یافت كه در همان نخستین سده آزاد شدن پیروی از مسیحیت در میان رومیان، با تصویب رئیس وقت كلیسا، كریسمس (مراسم میلاد مسیح) را ?? دسامبر قرار دادند كه چهار روز و در سال های كبیسه سه روز بیشتر از یلدا (شب ?? دسامبر) فاصله ندارد و مفهوم هر دو واژه هم یكی است. از آن پس این دو میلاد تقریباً باهم برگزار می شده اند. آراستن سرو و كاج در كریسمس هم از ایران باستان اقتباس شده است، زیرا ایرانیان به این دو درخت مخصوصاً سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریكی و سرما می نگریستند و در خور روز؛ در برابر سرو می ایستادند و عهد می كردند كه تا سال بعد یك نهال سرو دیگر كشت كنند. پیشتر، ایرانیان (مردم سراسر ایران زمین) روز پس از شب یلدا (یكم دی ماه) را خور روز و دی گان؛ می خواندند و به استراحت می پرداختند و تعطیل عمومی بود. در این روز عمدتاً به این لحاظ از كار دست می كشیدند كه نمی خواستند احیاناً مرتكب بدی كردن شوند كه میترائیسم ارتكاب هر كار بد كوچك را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می شمرد. هرمان هیرت، زبان شناس بزرگ آلمان كه گرامر تطبیقی زبان های آریایی را نوشته است كه پارسی از جمله این زبان ها است نظر داده كه دی- به معنای روز- به این دلیل بر این ماه ایرانی گذارده شده كه ماه تولد دوباره خورشید است. باید دانست كه انگلیسی یك زبان گرمانیك (خانواده زبانهای آلمانی) و از خانواده بزرگ تر زبان های آریایی (آرین) است. هرمان هیرت در آستانه دی گان به دنیا آمده بود و به زادروز خود كه مصادف با تولد دوباره خورشید بود، مباهات بسیار می كرد. فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (كیانیان كه از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است: كه ما را ز دین بهی ننگ نیست به گیتی، به از دین هوشنگ نیست همه راه داد است و آیین مهر نظر كردن اندر شمار سپهر آداب شب یلدا در طول زمان تغییر نكرده و ایرانیان در این شب، باقیمانده میوه هایی را كه انبار كرده اند و خشكبار و تنقلات می خورند و دور هم گرد هیزم افروخته و بخاری روشن می نشینند تا سپیده دم بشارت شكست تاریكی و ظلمت و آمدن روشنایی و گرمی (در ایران باستان، از میان نرفتن و زنده بودن خورشید كه بدون آن حیات نخواهد بود) را بدهد، زیرا كه به زعم آنان در این شب، تاریكی و سیاهی در اوج خود است. خور روز (دی گان)- یكم دی ماه- در ایران باستان در عین حال روز برابری انسان ها بود. در این روز همگان از جمله شاه لباس ساده می پوشیدند تا یكسان به نظر آیند و كسی حق دستور دادن به دیگری را نداشت و كارها داوطلبانه انجام می گرفت، نه تحت امر. در این روز جنگ كردن و خونریزی، حتی كشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. این موضوع را نیروهای متخاصم ایرانیان می دانستند و در جبهه ها رعایت می كردند و خونریزی موقتاً قطع می شد و بسیار دیده شده كه همین قطع موقت جنگ، به صلح طولانی و صفا انجامیده بود. سلام به همه دوستداران صنعت هوایی و مهمانداری!!! 1.داشتن مدرک معتبر هوایی مهمانداری 2.داشتن دیپلم یکی از رشته های نظری تذکر1:داشتن مدارک مختلف زبان باعث اولویت در انتخاب گزینش می شود. تذکر2:از هر 1000 نفر شرکت کننده در آزمون فقط 40 نفر پذیرفته و استخدام می شوند. شب یلدای من آغاز شد سایر اس ام اس های شب یلدا . قد و وزن مهمانداران کیش اير، دوره هاي آموزشي را در محلي كه براي شركت پايه محسوب مي شود (تهران) مي گذرانند .تمركز اصلي اين دوره هاي آموزشي بر ايمني است.دوره هاي آموزش ايمني شامل : مديريت در تخليه سريع مسافران در شرايط اضطراري، نحوه استفاده از سرسره و قايق هاي نجات، مبارزه با آتش در طول پرواز، حفظ بقاء در جنگل، دريا، بيابان، قطب و ...، كمكهاي اوليه (احياء قلبي- ريوي ، استفاده از AED)، رويه هاي مربوط به فرود اضطراري در خشكي يا آب، شرايط اضطراري در زمان كم شدن فشار هواي داخل كابين هواپيما، دوره هاي CRM، امنيت پرواز و غيره مي باشد.برنامه آموزش مهمانداران ايران اير به تصويب هواپيمايي كشوري و تاييد IATA رسيده است و هدف آن حصول اطمينان از آشنا بودن مهمانداران با وظايف و امور مربوط به كابين در جهت ارتقاء سطح كيفي و ايمني پروازهاي "هما" مي باشد. ارزيابي افراد در اين دوره ها از طريق آزمون كتبي، شفاهي و عملي مي باشد. پس از گذراندن دوره هاي آموزشي فوق الذكر در دوره هاي پايه، افراد مي بايست در دوره هاي بازآموزي نيز به منظور به روز بودن اطلاعات هوانوردي خود شركت نمايند.
سلام ، نزدیک عیده ، توی خونه تکونی دلت ما رو بیرون نکنی با معرفت ! عاقبت زمستون رفت و رو سیاهیش برای ما موند ! گلها همه با اذن تو برخواسته اند / از بهر ظهور تو خود آراسته اند بـیامد شاهد شیرین نوروز / بنازم سفره ای هفت سین نوروز امیدوارم تو سال جدید موتور آرزو هات پنچر نشه ! بـهاران فیض دیگر دارد امسال / هوایش مشک و عنبردارد امسال خودت گفتی وعده در بهار است / بهار آمد دلم در انتظار است چهار دعای برتر لحظه تحویل سال / اول دعا برای ظهور آن بی مثال عید حقیقی را کسانی درک میکنند که با یک چشم بر گذشته بگریند و با چشم دیگر خداوندا تقدیر دوستان را در سال آینده به گونه ای قرار بده که در پایان سال آنان که هر روز تدارک اردوی آسمانی میبینند ، پر شکوهترین اوقات فراغت را دارند سعادت ، سخاوت ، سربلندی ، سروری ، سلامتی ، و سرور عید واقعی از آن کسی است که آخر سالش را جشن بگیرد نه اول سال را به علت نبود چرت و پرت از هم اکنون سال نو را به شما تبریک میگوئیم ! نرم نرمک میرسد اینک بهار ، خوش به حال روزگار ، خوش به حال چشمه ها و دشت ها خواستم برات سبزه عید بفرستم گفتم شاید طاقت نیاری و تا عید بخوریش !!! میخوام هفت سین عید رو با یاد تو بچینم بهار بهترین بهانه برای زیستن میدونم اگه بگم سال نو مبارک حالت از شنیدن این جمله کلیشه ای بهم میخوره امروز ۲ نفر آدرس و شماره تلفنت رو ازم خواستن منم بهشون دادم دنیا را برایتان شاد شاد و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزو مندم تو عید میوه ها گرون میشه ، قدر خودتو بدون گلابی !!! باز کن پنجره را ، که بهاران آمد / که شکفته گل سرخ ، به گلستان آمد بهار با گلهایش ، و سال نو با امید هایش
دانستنی هایی عید نوروز معنای لغوی عید نوروز: «عید» از ریشه «عاد یَعود» و به معنای بازگشت است. هم عیدهایی که بشر در تاریخ خود ثبت کرده، در این خصوصیت مشترکند؛ از اعیاد کهن گرفته تا عیدهای ملی و مذهبی، همه حکایت از واقعهای خاص و شایان توجه دارند؛ واقعهای ارزشمند که انسانها از یادآوری آن به وجد میآمدهاند و لذت میبردهاند. معنای اصطلاحی عید نوروز: اگرچه «عید» به جشن سالانهای گفته میشود که هرسال با بازگشت خود، سرور و نشاط را به قوم، نژاد یا ملتی باز میگرداند، معنای ژرفتر آن، بازگشت انسان به ریشه آسمانی خویش و رجعت روحی و معنوی به مبدئی است که او را آفریده و از او پیمان گرفته است تا شأن بندگی و اطاعت را رعایت کند. آداب مذهبی و معنوی، همانند غسل و نماز و روزه مستحبی نوروز، به همین امر توجه میدهد که عید را فرصتی برای غفلت از خدا و غرق شدن در بازیهای دنیا نپنداریم؛ چه آنکه جشن حقیقی انسان، زمانی است که بتواند شیطان را از حریم خویش براند و به گونه درونی و معنوی به سوی خدای خویش بازگردد. نماد هویت یک ملّت : عیدها و جشنها، افتخار ملی هر قوم و سرزمین، و نشان ساختار و پیشینه فرهنگی و تمدن آنان است. اعیادی که از نظر دیرینگی تاریخی و مذهبی ریشه دار بوده و در طول زمان با اعتقادها و آداب و رسوم ملتها در هم آمیخته، جلوه و جایگاه ویژهای دارند و بی آن هیچ ملتی هویت واقعی ندارد و به بیگانگی از خود دچار خواهد شد. عید نوروز از این جهت که اعتقادها و باورهای مذهبی و سنن کهن ملی، در آن به هم آمیخته، اهمیتی گسترده یافته است. اسلام و آداب و رسوم پیشینیان: منطق فرهنگ غنی اسلام، منطق خردورزی، گفتوگو و داد و ستد با آداب و رسوم و فرهنگهای گذشته و همعصر خود است، و تا با سنتی غیر اخلاقی و غیر عقلانی رو در روی نگردد، سنتها را در دل خود جای میدهد و آنها را به رنگ الهی در میآورد. عید نوروز نیز از آنجا که سنتی دیرپا و هماهنگ با عقل سلیم انسانی بود، نه تنها مهر تأیید اسلام را گرفت، بلکه بر آداب وسنتهای پسندیده اسلامی آن نیز تأکید شد. عامل همبستگی احساسات ملی: عید نوروز و دیگر جشنهای ملی و میهنی، جدای از تربیتهای اوّلیه اجتماعی و سیاسی، همبستگی احساسات ملی را هدف قرار میدهند. ویژگی نمادین این جشنها، برخاستن از روح همبسته عواطف ملی و همدلی همه مردمان است. عید نوروز، تصویری روشن از فرهنگ ملی و مذهبی ایرانیان و عامل مهمی در همبستگی احساسات آنان مینماید. اسلام، عید نوروز را به رسمیت میشناساند: نوروز و آداب و رسوم آن، از سنتهای باستانی ایرانی است. اسلام این سنت نیکو را با صبغه و رنگ دینی درآمیخت و دعاها و اعمال مستحب بسیار را در آن گنجاند ؛ در واقع اسلام، نوروز را به رسمیت شناخت و محتوای انسانی و معنوی به آن بخشید همزمانی عید نوروز با بسیاری از رخدادهای تاریخی: یکی از دلایل ارجمندی نوروز، همزمانی این روز با بسیار از رخدادهای تاریخساز و ارزشمند دینی است. در روایت معلّی بن خُنیس از امام صادق علیهالسلام آمده است که نوروز، روز استقرار کشتی نوح بر کوه جودی، نزول جبرئیل بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، شکسته شدن بتهای کعبه به دست ابراهیم علیهالسلام و حضرت علی علیهالسلام ، روز بیعت اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم با علی علیهالسلام به دلیل امیرمؤمنان شدنش و روز پیروزی ایشان بر اصحاب نهروان بودهاست. امیر مؤمنان شیرینی عید نوروز را پذیرفت: در فرهنگ اسلامی، بر تأیید نوروز، دلایل عقلی و نقلی بسیار آوردهاند؛ از جمله آن که مقداری شیرینی، خدمت حضرت علی علیهالسلام تقدیم کردند. حضرت از علت آن پرسیدند، در پاسخ گفتند: این شیرینی به سبب نوروز است. حضرت فرمودند که نوروز ما هر روز است و در نقلی دیگر فرمودهاند که هر روز را برای ما نوروز قرار دهید. پذیرفتن شیرینی و شوخی آن حضرت که چون هر روز ما نوروز است پس برای ما شیرینی بیاورید، میتواند تأیید ضمن نوروز نیز پنداشته شود. جنبههای آموزنده و مثبت عید نوروز: نوروز، همگام با نسیم بهاری، رویش شکوفهها، زنده شدن زمین و در کنار این همه، صله رحم، دید و بازدیدها، خانه تکانی و بهداشت و نظافت، فراهم آمدن زمینه آشتیها و پیوندهاو مجموعهای ازخوبیها و نیکیهاست که هر خردمندی آن را میپسندد و تأیید میکند. بیشک اگر هیچ روایت و سند صریحی در تأیید و نکوداشت نوروز وجود نداشته باشد، توجه به جنبههای مثبت و آموزنده نوروز، این اطمینان را پدید میآورد که بزرگداشت نوروز را باید اسلام تأیید کند . دیدار با دوستان و آشنایان: از آموزههای دینی درباره آداب نوروز، سنت حسنه دیدار با دوستان و آشنایان است. از موجبات گسترش دوستی و محبت و از عوامل توسعه مودت و دیگرخواهی در جامعه آن است که مرد م همدیگر را فراموش نکنند و گاه و بیگاه به دیدار هم بشتابند. بر این امر، در فرهنگ اسلامی سفارش بسیار شده و بر این عمل خداپسندانه و نیکو، پاداش هاو آثار فراوانی ذکر شده است؛ پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمایند: «زیارت و ملاقات، دوستی و محبت را در دل میرویاند». و همچنین فرمودهاند: «دیدار برادران دینی، همچون افطار و تهجد آخر شب، مایه فرج و شادمانی مؤمن است». احسان و نیکوکاری: از سنتهای نیکوی سال نو، احسان به مردمان و دستگیری از نیازمندان است. این امر، در میان آموزههای دینی، جایگاه ویژهای به خود داده است. در قرآن کریم آمده است: احسان و خوبی کنید که خداوند محسنان و نیکوکاران را دوست دارد. ودر آیهای دیگر آمده: ما به محسنان و مردمان نیکوکار پاداشی افزون خواهیم داد. سالنو، هنگام تحول: مقام معظم رهبری، در بیانی بلند، سال نو را فرصتی برای تحول درونی انسانی میخواند و میفرماید: «تحویل هر سال جدید شمسی که با نوعی تحول در عالم طبیعت مصادف میباشد، فرصتی است تا انسان به تحول درونی و اصلاح امور روحی و معنوی و فکری و مادی خود بپردازد. این دعای شریفی که به ما تعلیم دادهاند تا در آغاز سال بخوانیم، درس همین تحول است. در این دعا از خدا درخواست میکنیم که درحال و وضعیت روحی و نفسانی ما، تحول و دگرگونی مبارکی را ایجاد کند. ایجاد تحول کار خداست. اما ما موظفیم که برای این تحول در درون و در زندگی خود و در جهان اقدام و تلاش کنیم.» عید نوروز در آینه روایات : عید نوروز یکى از سنتهاى ملى و اعیاد ایرانیان است، که از دیرباز مورد توجه بوده و قوم ایرانى ارزش و اهمیتخاصى براى این عید قائل بوده است.
نوروز واژهاي است مركب از دو جزء كه روي هم به معناي روز نوين است و بر نخستين روز از نخستين ماه سال خورشيدي آن گاه كه آفتاب به برج حمل انتقال مييابد گذارده ميشود. و اصل پهلوي اين واژه نوك روچ يا نوك روز بوده است. بيروني در تعريف نوروز نقل ميكند "نخستين روز است از فروردين ماه و از اين جهت روز نو نام كردند، زيرا كه پيشاني سال نو است و آنچه از پس اوست از اين پنج روز همه جشنهاست." مورخين و محققان درباره جايگاه نوروز با هم اختلاف دارند. به نظر ميرسد آريائيها از مهاجرت به فلات ايران و هم مرز شدن با تمدن ميانرودان سال را به دو قسمت تقسيم ميكردند كه هر يك با انقلابي شروع ميشد و دو جشن نوروز و مهرگان سرآغاز اين دو انقلاب بودند. يعني هنگام انقلاب تابستاني جشن نوروز گرفته ميشد و زمان انقلاب زمستاني جشن مهرگان پاس داشته ميشد. برخي معتقدند كه جشن نوروز و مهرگان جشني بوده است كه در ايران قبل از ورود آريائيها وجود داشته است و اقوام قبل از آريائيها كه در فلات ايران ساكن بودهاند به آن عمل ميكردهاند. "نوروز" را ايرانيان گرامي ميدارند و آييني است كهن كه گرچه طي هزاران سال دگرگون يافته، اما هرگز از ميان نرفته و از سوي اقوام و مذاهب مختلفي كه در سرزمين ايران حضور پيدا كردهاند، مهر تأييد خورده است. بدين سان امروزه نوروز از نمادهاي بزرگ و وحدت بخش ملت ايران با همه تكثرهاي قومي، مذهبي، فرهنگي و زباني است. آيينها و رسمهاي مردم فرآيند الزامات و نيازهاي درهم تنيده مادي و معنوي، در پيوند جغرافيايي و شيوههاي توليد و ساختارهاي اقتصادي دورهاي مختلفاند که برحسب ضرورت پيوسته در حال تغييرند و به مقولههايي که در ژرفا معنا دارند پاسخ ميدهند. ظهور اسلام و برخورد مسالمت آميز آن با ساير اديان و آيينها از جمله اعتقادات مذهبي و ملي ايرانيان موجب شد كه مراسم و آداب مربوطه، به يكباره از جامعه اسلامي ايران رخت بر نبندد، فقط با مسلمان شدن تدريجي ايرانيان از وسعت آنها كاسته شد و اندك اندك همراه اعتقادات ديني اسلام، اسطورهها و داستانهاي عربي نيز در ميان توده مردم نفوذ كرد. طي گذشت ايام، زماني كه برخي از سنتها و آداب در تضاد آشكار با اعتقادات و رسوم گذشته قرار ميگرفت ايرانيان ميكوشيدند سنت كهن ملي را در قالب شخصيتهاي اسلامي باز يابند و به عبارت روشنتر سنتهاي ملي ايراني را با سنتهاي اسلامي در آميختند. در نتيجه از ميان انبوه جشنهاي ايراني قبل از اسلام آنچه ميان ايرانيان مسلمان باقي ماند منحصر به عيد نوروز، جشن سده و جشنهاي كوچكتري مانند جشن گل سرخ كه در اصفهان مرسوم بوده است. از ميان جشنهاي ياد شده بزرگترين اعياد ملي ايرانيان جشن نوروز است. نوروز تنها جشني است كه از دوران باستان با عظمت تمام و همراه با انبوهي افسانه و آيين تا به امروز ادامه يافته است. عظمت نوروز را از نقشهاي تخت جمشيد گرفته تا آثار ادبي و هنري گوناگون عربي و فارسي در همه جا ميتوان يافت. يكي از كهنترين و بزرگترين منابعي كه به جشن و افسانهها و آيينهاي مربوطه پرداخته است، كتاب «آثار الباقيه» اثر ابوريحان بيروني (متوفي 440 هجري قمري) است. او مينويسد: «سال نزد فارسيان چهار فصل بود ... بر حسب اين فصول عيدهايي داشتند كه به اهمال در كبيسه روز اين عيدها جابهجا ميشد. از جمله اين اعياد يكي روز اول فروردين ماه يعني نوروز بود. كه روز بس بزرگ است كه به علت زنده شدن طبيعت گويند. آغاز خلقت جهان در آن روز بوده است. چنين به نظر ميرسد كه پنج روز نخستين سال « نوروز عامه» يعني جشن همگاني بود. حال آنكه روز ششم كه «خرداد روز» نام داشت، « نوروز خاصه» يعني جشن پادشاهان و بزرگان بوده است. احترام نوروز در اسلام هر چند كه به مذهب شيعه منحصر نيست، اما چنان در ميان شيعيان فراگير است كه حتي رواياتي از امامان شيعه در بزرگداشت نوروز نقل شده است. براي مثال علامه مجلسي در "السماءوالعالم" از امام صادق عليهالسلام حديثي را بدين مضمون نقل ميكند: "در آغاز فروردين، آدم آفريده شد و آن روز فرخندهاي است براي طلب حاجتها و برآورده شدن آرزوها و ديدار پادشاهان و كسب دانش و زناشويي و مسافرت و داد و ستد. در آن روز خجسته بيماران بهبودي مييابند و نوزادان به آساني زاده ميشوند و روزيها فراوان ميگردد."مجلسي همچنين حديث ديگري را درباره نوروز نقل ميكند كه منتسب به امام كاظم عليهالسلام است و آن اين كه "اين روز بسيار كهن است. در نوروز خداوند از بندگان پيمان گرفت تا او را پرستش كنند و براي او شريك قائل نشوند و به آيين فرستادگانشان درآيند و دستورشان را بپذيرند و آن را اجرا نمايند و آن نخستين روزي است كه آفتاب بدميد و بادهاي بار دهنده بوزيد و گلهاي روي زمين پديد آمد و هم جبرئيل بر پيامبر نازل شد و نيز روزي است كه ابراهيم بتها را شكست و هم پيامبر علي را بر دوش خود گرفت تا بتهاي قريش را از خانه كعبه بينداخت. علاوه بر عدم مخالفت اسلام با آيين نوروز و از آن فراتر تأييد اين مذهب بر نوروزگان، تداوم گراميداشت نوروز در دوره اسلامي را ميتوان به علاقه شديد ايرانيان براي حفظ مواريث باستاني خود نيز نسبت داد. "برتولد اشپولر" ايرانشناس بزرگ آلماني در اين باره ميگويد: "از جشنهاي قديمي ايراني، بيش از همه جشن سال نو (نوروز؛ شكل عربي آن نيروز) و نيز در پايان تابستان جشن پاييز (مهرگان) طبيعتاً بر اساس تقويم قديمي برگزار ميشد. البته مسلمانان، بهويژه در زمان عمر دوم (عمربن عبدالعزيز) كوشش كردند تا اين اعياد را ملغي كنند و كساني را كه در اين مواقع به طور كلي هداياي متداولي براي مقامات بالاتر ميفرستادند، تحت فشار قرار دادند. اما اين رسم چنان عميق با انديشه و احساس مردم ايران وابسته بود كه به زودي پيروزمندانه براي خود جايي باز كرد و با اوج گرفتن كار عباسيان، اما بهويژه در زمان آلبويه كاملاً در همه جا متداول شد و حتي در بينالنهرين (درست در بغداد و حتي در بصره) رسمي همهگير شد. در سوريه، مصر و شمال آفريقا نيز اين جشن در برخي از زمانها به طور نامنظم برگزار ميشد. بدين ترتيب نوروز با ورود اسلام به ايران و فراگيري اين مذهب در پهنهاي وسيع از شبه قاره هند تا شمال آفريقا، اين مجال را يافت تا در ميان اقوام غير ايراني نيز تداول يابد. با توجه به اين كه عباسيان بيش از پنج سده نفوذ سياسي و ديني خود را در جهان اسلام - با فراز و نشيب بسيار - حفظ كردند، ميتوان دريافت كه بزرگداشت نوروز از سوي خلفاي اين سلسله تا چه حد در استمرار و گسترش آن تأثير گذار بوده است. نوروز از زمان پيامبر اسلام تا دوره سلسله متأخر ايراني همواره مورد توجه بوده است. به شهادت تاريخ، حضرت محمد صليالله عليهوآله و حضرت علي عليهالسلام و بزرگان و خلفاي اسلام نوروز را گرامي ميداشتند و در دستگاه خلافت عباسي نوروز عظمتي خاص داشت و پس از اسلام نيز نوروز بزرگ با سنتهاي اسلامي شكوه و جلالي ديگر يافته بود. خاندانهاي بزرگ ايراني چون سامانيان و ديلميان و آل زياد به نگهداري و پاسداري سنن ملي دلبستگي فراوان داشتند و به هنگام نوروز به روش نياكان خود مردم را بار عام ميدادند و آداب ديرين را معمول ميداشتند. شهرياران صفوي هم در اجراي مراسم جشن نوروز كوشش بسيار ميكردند و مردم نيز تشريفات عيد به جاي آوردند. برگزاري جشن نوروز در دوره صفويه به ويژه با نگاه به احاديثي كه محدثين بزرگ اين دوره همچون علامه مجلسي درباره نوروز نقل كردهاند، قابل ارزيابي است. چنين مينمايد كه در اين دوره - همچون زمان حاضر - نوروز صبغهاي كاملاً اسلامي يافته بود و تفكيك عناصر باستاني و اسلامي در اين آيين باشكوه كاري دشوار مينمود. در كتابهاي مشهور ادعيه همچون اقبال الاعمال سيدابنطاووس و مصباح المتهجد شيخ توسي اشارهاي به دعاي تحويل سال نگرديده و اين نشان ميدهد چه در منابع اهل سنت و چه در منابع اهل تشيع سند روايي مورد اعتماد براي آن موجود نيست. اما مجلسي در كتاب زادالمعاد در خصوص اين دعا گزارش ميكند كه در كتب غير مشهوره روايت كردهاند كه در وقت تحويل سال اين دعا را بسيار بخوانيد: يا مقلبالقلوب والابصار يا مدبر الليل والنهار يا محول الحول و الاحوال حول حالنا الي احسن الحال. بنابراين با توجه به اين گزارش دعاي تحويل سال در دوره صفويه مرسوم و معمول بوده است. در هر حال جدا از اين كه دعاي تحويل سال تا پيش از دوره صفويه چگونه بوده و اين دعا در كدام يك از مأخذ حديثي نقل شده است، نفس دعا يا قرائت قرآن يا حتي نمازگزاردن هنگام تحويل سال نشان از اسلامي شدن نوروز دارد. حتي بعضيها معتقدند كه عبارات دعاي تحويل سال برگرفته از عبارات قرآني يا احاديث و رواياتي است كه در معتبرترين مأخذ شيعي نظير "التهذيب" شيخ توسي نقل شدهاند. از اين گذشته بزرگترين نماد آيين نوروز كه "هفت سين" است، فلسفهاي باستاني و اسلامي دارد. "محمد علي دادخواه" كه اخيراً پژوهشي با عنوان "نوروز و فلسفه هفت سين" را به نگارش در آورده، در اين باره مينويسد: "عدد هفت برگزيده و مقدس است. در سفره نوروزي انتخاب اين عدد بسيار قابل توجه است. ايرانيان باستان اين عدد را با هفت امشاسپند يا هفت جاودانه مقدس ارتباط ميدادند. در نجوم عدد هفت، خانه آرزوهاست و رسيدن به اميدها را در خانه هفتم نويد ميدهند. علامه مجلسي ميفرمايد: آسمان هفت طبقه و زمين هفت طبقه است و هفت ملك يا فرشته موكل برآنند و اگر موقع تحويل سال، هفت آيه از قرآن مجيد را كه باحرف سين شروع ميشودبخوانند آنان را از آفات زميني و آسماني محفوظ ميدارند." همچنين تقدس ديني لحظه تحويل سال چنان در نظر مردمان پر رنگ است که در شهرهاي مقدس مردم به امامزادهها و اماكن متبركه ميروند. شيرازيها به حرم شاهچراغ و حرم عليبن حمزه روي ميآورند و مشهديها به پابوس حضرت رضا (ع) ميشتابند و بسياري از مردم قم در بارگاه حضرت معصومه گرد ميآيند و بعضي از مردم ري و تهران در حرم شاهعبدالعظيم." با اين وجود صيغه اسلامي نوروز كه با توجه به اكثريت مطلق مسلمانان در ايران امري بديهي است، مانع از آن نشده كه پيروان ساير مذاهب در بزرگداشت آن كمتر از ايرانيان مسلمان اهتمام ورزند. امروزه نوروز، آييني متعلق به همه مذاهب و اقوام و فرهنگهاي ايراني و بسياري ديگر از كشورهاي تحت نفوذ فرهنگ ايراني چون افغانستان، پاكستان، هندوستان، كشورهاي آسياي ميانه و قفقاز و مناطق كردنشين تركيه، عراق و سوريه است در روايات اسلام نوروز روزي است كه جبرئيل بر حضرت محمد (ص) نازل شد، روز غدير خم است، و روز ظهور حضرت صاحبالزمان (عج) خواهد بود. در اعتقادات كهن ايراني روزي است كه آفريدگار از خلقت جهان فارغ ميشود و روز آفرينش انسان است. واژه (عيد) در قرآن كريم تنها يكبار در آيه 114، سوره مائده آمده است: (عيسي ابن مريم گفت بارالها! اي پرودگار تو ما از آسمان مائده اي فرست تا اين روز براي ما و كساني كه پس از ما آيند روز عيد مباركي گردد و آيت و حجتي از جانب تو براي باشد، كه تو بهترين روزي دهندگاني. عيسي بن مريم اين دعا را آن هنگام كه حورايون به او گفته بودند كه: اي عيسي ابن مريم، آيا خداي تو مي تواند براي ما از آسمان مائده فرستد؟ عيسي در پاسخ آنان مي گويد: اگر ايمان آورده ايد از خدا بترسيد! و هرگز شك در قدرت خدا و يا شك در اجابت دعاي پيغمبر خدا نكنيد. حواريون گفتند (ما شك نكرده ايم ليكن) مي خواهيم كه از آن مائده آسماني تناول كنيم تا دل هاي ما مطمئن شود (و بر يقين ما بيفزايد) و تا به راستي عهدهاي تو پي بريم و بر آن گواه باشيم. عيد خود مصدري است مانند عود به معناي بازگشتن و به همين مناسبت، سالگردها و يادبودها را (عيد) گويند. البته، اين نامگذاري به ياد بودهاي خوش وتوأم با شادماني اختصاص دارد. (عيد) روزي است كه در آن سود و منفعتي به دست بيايد و در شرع مقدس اسلام، روزهاي اضحي و فطر عيد ناميده ميشوند. كه در عيد اضحي قرباني، و در عيد فطر زكات فطره مطرح است. نيز ميتوان گفت، عيد آن روزي است كه در آن نماز ويژهاي برگزار كنند، يا روزي است كه مجمعي در آن فراهم آيد، و يا آنكه عيد روزي است كه خلق از ماتم به شادماني (عود) كنند، يا روزي است كه زندانيان را از زندان رها كنند، و يا كودكان را از مكتب بيرون فرستند، يا روزي است كه تفاوتي ميان درويش و توانگر نباشد، يا آنكه (عيد) روز شريف و ارجمندي ميتواند باشد. از آيه (مائده) استفاده ميشود كه حضرت عيسي و مسيح روز نزول مائده را كه سالروز وقوع يك معجزه الهي در تاريخ است براي همه انسانها (عيد) قرار داده است، تا اين روز آيت و حجتي از جانب خداوند براي مردمان در تمامي اعصار بوده باشد و به ميمنت اين پديده پر بركت همه ساله شادماني و خجستگي آن روز تكرار گردد. از آنجا كه (مائده) به معناي خوان پر نعمت، تنها دوبار در سوره مائده آمده است، ميتوان گفت نزول رزق از آسمان به درخواست حضرت عيسي مسيح (ع) ويژگي خاصي داشته است كه به خاطر آن عنوان (مائده) را به خود گرفته است. بنابراين، عيد در اين آيه اشاره دارد به نزول يك بركت آسماني در پوشش طبق يا طبقهايي از طعام و خوردني كه ميتواند تكرار و بازگشت آن روز نيز همان بركات را به همراه داشته باشد و از اين جهت، آيت و حجتي ديگر از جانب خداوند متعال براي انسانها و فرصتي ديگر براي ايجاد ارتباط با خدا و ذكر و ياد او در دلها و زبانها بوده باشد. آداب اسلامي نــوروز در كتاب مفاتيحالجنان كه طي دهههاي گذشته يكي از بزرگترين كتابهاي مورد رجوع عموم براي انجام مستحبات مذهبي بوده به نماز عيد نوروز اشاره شده كه نمازي است توأم با قرائت سوره حمد و سورههاي قدر، كافرون، توحيد، فلق و ناس و بسيار شبيه به نمازي است كه ضمن آداب و اعمال روز جمعه و روز عيد غدير خم وارد شده است. مفاتيح الجنان همچنين روايتي از معليبنخنيس را درباره نوروز ذكر كرده است كه اعمال اين روز و دعاي مربوط به آن را همراه دارد. بيآنكه اشارهاي به فضيلت اين روز كرده باشد. ولي بحارالانوار مجلسي روايات معليبنخنيس را به تفصيل آورده است. در آن روايات به فضيلت و برتري اين روز نسبت به ساير ايام بسيار پرداخته است و يكي از روايات مفصل معليبنخنيس از نوروز را اين گونه تجليل كرده است: نوروز روزي است كه كشتي نوح بر كوه جودي قرار گرفت، روزي است كه جبرئيل بر نبي عليهالسلام نازل شد، روزي است كه رسول اكرم صليالله عليهوآله، علي عليهالسلام را بر دوش كشيد تا بتهاي قريش را از بالاي كعبه ميكند، روزي است كه نبي عليهالسلام به وادي جن رفت و از ايشان بيعت گرفت، روزي است كه براي علي عليهالسلام از مردم بيعت گرفت (غدير خم) روزي است كه قائم آل محمد ظهور خواهد كرد و روزي است كه امام عصر عجلالله تعالي فرجهالشريف بر دجال پيروز خواهد شد. فرمود: چون نوروز شود غسل كن و پاكيزهترين جامههاي خود را بپوش و به بهترين بويهاي خوش خود را معطر گردان پس چون از نمازهاي پيشين و پسين و نافلههاي آن فارغ شدي، چهار ركعت نماز بگذار يعني هر ركعت به يك سلام و در ركعت اول بعد از حمد ده مرتبه اناانزلنا و در ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قل يا ايهاالكافرون و در ركعت سوم بعد از حمد ده مرتبه قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بخوان و بعد از نماز به سجده شكر برو و اين دعا را بخوان. همان طور كه مشاهده ميشود اين روز نيز چون اعياد اسلامي با غسل كردن، پوشيدن جامه نو و معطر گرديدن به بويهاي خوش و روزه داشتن آغاز ميشود، ضمن آنكه نمازي مشابه نمازهاي ساير اعياد اسلامي دارد. نماز عيد نوروز نماز عيد نوروز مشتمل است بر قرائت سوره حمد و سورههاي قدر، كافرون، توحيد، فلق و ناس و بسيار شبيه به نمازي است كه ضمن آداب و اعمال روز جمعه و همين طور اعمال روز عيد غدير خم وارد شده است. از آنجا كه قرائت سوره قدر در نماز عيد نوروز توصيه شده است ميتوان دريافت كه عيد نوروز نيز چون ديگر اعياد اسلامي با نزول بركات و آيات الهي همراه بوده است. تاكيد بر قرائت سورههاي كافرون، توحيد، معوذتين نيز ميتواند اشاره به درخواست دفع انواع شرور و بديها داشته باشد. دعاي عيد نوروز دعاي مخصوص عيد نوروز با درود و صلوات بر رسول اكرم صليالله عليهوآله و آل او و اوصيا و همه انبيا و رسولان آغاز ميشود آنگاه با فرستادن درود بر ارواح و اجساد ايشان ادامه مييابد. در اين دعا آمده است: (هذا الذي فضله و كرمته و شرفته و عظمت خطره) اين فراز با اندكي جابجايي در كلمات در دعاي مخصوص ماه مبارك رمضان، ماه نزول قرآن نيز آمده است. فراز پاياني دعاي مخصوص عيد نوروز : ( اللهم .... ما فقدت من شي فلا تفقدني عونك عليه حتي لا اتكلف مالا احتاج اليه يا ذالجلال و الاكرام ) از آن جهت كه در آن سخن از گم شدن و گمشدهها به ميان ميآيد بيش از اندازه قابل توجه است زيرا، چنانكه نقل شده است عيد نوروز همان روزي است كه حضرت سليمان عليهالسلام انگشتري خويش را پس از مدتي پيدا كرده است. 1. ذكايي، پرويز: نوروز تاريخچه و مرجعشناسي، مركز مردمشناسي ايران، تهران، 1353، ص19
قدمت نوروز در ایران آرتور کریستن سن، ایرانشناس نامدار دانمارکی نوشتهاست، سال ایرانیان باستان، به صورتی که آن را در سنگنوشتههای داریوش بزرگ در بیستون مییابیم، در پاییز آغاز میشد و جشن بسیار معروف مهرگان (بگیاد)، در اصل جشن اول سال ایرانیان بودهاست. از جشن نوروز در اوستا و ادبیات اوستایی هیچ نام برده نشده، چنانکه از مهرگان نیز اشارتی نیست. در اواخر فرمانروایی داریوش بزرگ، ایرانیان که تحت تأثیر تمدن آسیای صغیر و سرزمینهای مدیترانه ای قرار گرفته بودند، تقویم مصری را پذیرفتند که بر طبق آن سال به دوازده ماه سی روزه، به اضافهٔ پنج روز اضافی (پنجه دزدیده یا خمسهٔ مسترقه) تقسیم شده بود و در اعتدال بهاری آغاز میشد. این سال، یعنی سال اوستایی جدید، سال دینی زرتشتی گشت و تا امروز در نزد پارسیان حفظ گردیدهاست. روز اول سال در اعتدال بهاری، اول فروردین، عید نوروز است. استاد مهرداد بهار با نظریهٔ وامگیری عید نوروز ایرانیان، از بین النهرین موافق نیست و عقیده دارد، از سه هزار سال پیش از میلاد، در آسیای غربی دو عید، رواج داشتهاست، عید آفرینش در اوایل پاییز و عید رستاخیزی که در آغاز بهار، برگزار میشدهاست. بعدها دو عید پاییزی و بهاری به یک عید تبدیل گردیده و سر بهار جشن گرفته میشدهاست. به اعتقاد مهرداد بهار، احتمالاً نوروز در ایران قبل از هخامنشیان وجود داشته، در اوستا مطرح نمیشود، چون یک عید ملی محسوب میشده و اوستا یک کتاب دینی است و جشنهای خاص خودش را دارد. بعد از گذشت زمان، سرانجام دین زرتشتی، هم جشن مهرگان را که در آغاز یک عید بومی بوده و هم نوروز را میپذیرد. . . . جشن زرتشتی فروردگان جشن فروردگان یا جشن همسپثمیدیه در دوران باستان به عنوان عید اصلی جشن گرفته میشد. این جشن فروهرها بود و ظاهراً در آن هنگام ده روز و ده شب برگزار می شد. فروهرها همان ارواح مردگانند. نام فروردین که آغاز بهار است، برگرفته از نام فروهر هاست. در فروردین یشت آمده است که در مدت جشن فروردگان فروهرهای مؤمنان از اقامتگاههای خود میآیند و مدت ده شب در کنار مردم میمانند، این جشن مربوط به بازگشت مردگان بود. زمان این جشن به حساب گاه شمارهای امروزی، پنج روز آخر اسفند و پنج روز اول فروردین، بحساب میآمد. از زمانی که آغاز سال در اعتدال بهاری تعیین گردید، نوروز ششمین روز این جشن گشت که به فروردگان افزوده شد. بدین ترتیب اندیشهٔ شکوه و پر اهمیت بودن ششمین روز جشن سال نو، در ذهن ایرانیان، از قبل وجود داشته و در زمان ساسانی هم حفظ گردید. . . . نوروز کوچک روز نخست فروردین ماه نوروز عامه یا نوروز کوچک یا نوروز صغیر خوانده میشد. پنج روز اول فروردین جشن نوروز گونهای همگانی داشته و عموم مردمان به اجرای مراسم و سرور و شادمانی می گذرانیدهاند، از اینرو آنرا نوروز عامه نامیدهاند. . . . نوروز بزرگ در ششمین روز فروردین در گاهشماری زرتشتی ایران باستان، روز ششم هر ماه شمسی و ماه سوم هر سال خورشیدی، بنام خرداد می باشد. نوروز بزرگ یا خردادروز نام ششمین روز فروردین ماه در ایران باستان بودهاست. خردادامشاسپند موکل بر آب است و این روز بدو منسوب میباشد. این روز در میان جشنها و اعیاد فراوان ایران باستان به ویژه دوران ساسانیان از اهمیت و ارزش و تقدس خاصی بهره داشتهاست. بسیاری از حوادث مهم به موجب آن در چنین روزی واقع شده از جمله زرتشتیان بدان باور دارند که تولد زرتشت نیز در چنین روزی است بعدها وقتی ایرانیان اسلام و تقویم عرب را پذیرفتند، جشن زرتشتی فروردگان و نوروز بزرگ، در ششمین روز ماه فروردین، از بین رفت. . . . مراسم ایرانیان باستان در نوروز آداب و رسوم نوروزی همه سرچشمهای کهن دارند و از نظر گاه دانش مردمشناسی بسیار جالب توجه برای مطالعه هستند. ایرانیان عقیده داشتند که سرنوشت انسان و جهان در سالی که در پیش است، در نوروز تعیین میشود. گفته میشد که در این روز زرتشت با خدا گفتگویی پنهانی داشت و در این روز نیکبختیها برای مردمان زمین، تقسیم میگردد و از این روست که ایرانیان آن را روز امید نامند. . . . خوان نوروزی ایرانیان عقیده داشتند که در ایام نوروز ارواح درگذشتگان از جایگاه آسمانی خود به زمین و به خانههای خویش باز می گردند. بازماندگان برای پذیرایی از آنها سفرهای رنگین میگستراندند و انواع خوراکها و نوشاکها را در آن مینهادند تا ارواح درگذشتگان از پذیرایی و صفا و پاکیزگی بازماندگان، دل خوش شده و آنان را برکت عطا کنند. این رسم توجیه سفرهٔ نوروزی یا هفت سین شد. استاد پورداود هفت سین را همان خوانی که جهت درگذشتگان میگستردند، میداند. . . . کاشت حبوبات جهت تفال زدن یکی از آیینهای که پیش از نوروز تدارک آن مرسوم بوده، پروردن سبزه میباشد. به موجب روایتی کهن، بیست و پنج روز پیش از عید، ستونهایی از خشت خام اطراف حیاط دربار برپا میکردند و بر فراز هر ستونی نوعی دانه از حبوبات میکاشتند و خوبی و بدی رویش غلات را در سالی که در پیش بود، از چگونگی روییدن آن پیش بینی میکردند. معمول بود به رشد این دانهها نگریسته و هر یک از دانههایی که بهتر بار آمده بود، تفال میزدند که آن محصول در سال بیشتر خواهد بود. در خانهها نیز در ظروف ویژه سبزه به عمل میآوردند. هر کدام از مردمان در ظرفی یا چیزی مانند آن اقلامی از دانهها از قبیل گندم، جو، برنج، لوبیا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، ذرت، و ماش میکاشتند. . . . جشن و مراسم آب پاشی از جمله مراسم بسیار مشهور و سنتی معتبری که در نوروز انجام میشد، رسوم آبریزگان یا شست و شو و غسل و آب پاشیدن به یکدیگر بوده است. در جشن آبریزگان و به کار بردن آب، برای تطهیر و برای اطمینان یافتن از باران کافی بوده است. ابوریحان بیرونی میگوید مردمان هنگام سپیدهدم این روز، خود را میشستند و در آب کاریزها و آبگیرها، غوطهور میشدند. در این روز مردمان به یکدیگر آب میپاشیدند، به همان دلیلی که خود را میشستند و سبب آن همان اغتسال است. برخی گفتهاند که علت این است که در کشور ایران دیرگاهی باران نبارید، ناگهان به ایران سخت ببارید و مردم به این باران تبرک جستند و از این آب به یکدیگر پاشیدند و این کار همین طور در ایران مرسوم بماند. . . . هدایای نوروزی در نوروز و مهرگان رسم بود که نمایندگان و بزرگان و فرمانروایان ایالات و اشراف و عامهٔ مردم هر یک به توانایی و استطاعت، هدایایی را به دربار اهدا میکردند. . . . جشن سوری پایان سال یکی از جشنهای آتش مرسوم جشن سوری پایان سال بود. این جشن در یکی از چند شب آخر سال که مسلماً چهارشنبه نبوده است برگزار میشدهاست. در جشن فروردگان مردم پیش از عید نوروز بر روی پشت بامها، آتش برمیافروختند، اگر چنین میکردند تصور بر این بود که فروهرها (ارواح مردگان) به طور گروهی بازگشته و مانند یک سپاه به بازماندگان کمک خواهند کرد. در نتیجه جنگهای خیلی مهم، را سعی میکردند که در بهار آغاز کنند چون فروهرها، در بهار به یاری بازماندگان میآیند. . . . کوسه برنشین مراسم کوسه برنشین یا بهار جشن. ابوریحان بیرونی شرح این رسم را آورده است که در اولین روز بهار مرد کوسه را بر خر مینشاندند که به دستی کلاغ داشت و به دستی بادزن که خود را مرتب باد میزد اشعاری میخواند که حاکی از وداع با زمستان و سرما بود و از مردم چیزی به سکه و دینار میگرفت. آنچه از مردم میستاند، از بامداد تا نیمروز به جهت خزانه و شاه بود و آنچه از نیمروز تا عصر اخذ میکرد، تعلق به خودش داشت. آنگاه اگر از عصر وی را می دیدند، مورد آزار و شتم قرار میدادند. این رسم در روزگار ساسانی و دورهٔ اسلامی، توسط غلامان سیاه اجرا میشده که ملبس به لباسهای رنگارنگ شده و با آرایش ویژه و لهجهٔ شکسته و خاصی که داشتند، دف و دایره میزدند و ترانههای نوروزی میخواندند. حاجی فیروزهای امروزی که مقارن نوروز و سال نو در کوی و برزن مردم را به طرب در میآورند، از بقایای آن رسم کهن است. با این تفاوت که امروزه چون غلام و سیاهانی نیستند که چنین کنند، دیگران خود را سیاه کرده و به زی آنان آراسته و تقلیدشان میکنند. . . . میر نوروزی در ایران رسم بود در ایام عید نوروز محض تفریح عمومی و مضحکه فردی عامی و از میان مردم را به عنوان پادشاه یا امیر یا حاکمی موقتی به نام میر نوروزی انتخاب میکردند و برای یک یا چند روز زمام امور شهری را به عهدهاش میسپردند پس از انقضای ایام جشن سلطنت او نیز به پایان میرسیده است. واضح است که جز تفریح و خنده و بازی هیچ منظور دیگری در بین نبوده است و احکامی که میرنوروزی صادر میکرده پس از نوروز به حال اول بازگردانده میشده است. نظیر این جشن در بابل نیز مرسوم بود. . . . بار عام نوروزی در زمان هخامنشیان، شاه، نوروز را در تخت جمشید برپا میداشت. از رسمهایی که شاهان در نوروز برگزار میکردند، یکی این بود که شاه جشن نوروز را افتتاح میکرد و به مردمان اعلام میداشت که وی آنان را بار خواهد داد و به آنان نیکی خواهد کرد. دومین روز، بلند پایهترین کسان را بار میداد، یعنی دهقانان و اعضای خاندانهای بزرگ (اشراف بلند پایهٔ موروثی، ویسپوهران). سومین روز، اسوران و بلند پایهترین موبدان را بار میداد. چهارمین روز، خانوادهٔ خود و نزدیکان خویشان و درباریان را بار میداد و پنجمین روز، فرزندان و کارگزاران خود را بار میداد. بدین ترتیب به هر کدام رتبه و اکرامی را که شایستهٔ آن بود ارزانی می داشت چون روز ششم فرا میرسید، شاه که وظایف خود را نسبت به آنان انجام دادهبود، نوروز را برای خود و در خلوت جشن میگرفت. رسم ملکان عجم چنان بوده است که روز نوروز و مهرگان پادشاه اجازهٔ دیدار عامهٔ مردم را میدادهاست و هیچ کس را مانعی از دیدار با شاه نبودهاست. هر کس قصهٔ خویش نوشته و شکایت خود را آماده میکرد و شاه نامهها و شکایات مردم را یک به یک، بررسی میکرد. اگر از شاه شکایتی میشد، موبد موبدان را قاضی قرار داده و شاه از تخت به زیر آمدی و پیش موبد به دو زانو مینشست و می گفت «بدون محابا بین من و این مرد داوری کن. هیچ گناهی نیست، نزدیک ایزد تعالی، بزرگتر از گناه پادشاهان چون شاه بیدادگر باشد، لشکر همه بیدادگر شوند و خدای عز و عجل را فراموش کنند و کفران نعمت آرند.» پس موبد به داد مردم، رسیدگی کرده و داد به تمامی بستاند و اگر کسی بر ملک، دعوی باطل کرده بود، عقوبتی بزرگ به او میداد و می گفت «این سزای آن کس است که بر شاه و مملکت وی عیب جوید.» در نوروز هر که ضعیف تر بود، نزدیکتر به شاه بود و کسانی که قویتر بودند، باید دورتر از شاه جای میگرفتند. از زمان اردشیر تا زمان یزدگرد بزه گر (یکم)، این رسم بر جا بود. یزدگرد روشهای پدران را بگردانید. . . . روایتی از پیامبر اسلام در مورد نوروز در کیهانشناسی نوشتهٔ زکریا قزوینی، روایتی از پیامبر اسلام، آمدهاست که با استناد به قول عبدالصمد بن علی که از قول پدربزرگش، عبدالله بن عباس آن را نقل کردهاست، جامی سیمین محتوی شیرینی به پیامبر هدیه شد. پیامبر پرسید «این چیست؟» پاسخ دادند «اینها شیرینی نوروز است». وی گفت «نوروز چیست؟» پاسخ دادند «این عیدی بزرگ برای ایرانیان است.» گفت «این روزی است که در آن خدا سپاه را دوباره زنده کرد.» پرسیدند «کدام سپاه، ای پیامبر خدا؟» پاسخ داد «سپاه کسانی که از اقامتگاههای خود از ترس مرگ بیرون آمدند و هزاران بودند و خدا به آنان گفت، بمیرید و بعد آنان را آن روز زنده کرد و روانهایشان را به آنان بازگردانید و به آسمان فرمان داد که بارانی بر آنان ببارد، از این روست که مردمان این رسم را دارند که در این روز آب میپاشند.» سپس مقداری از آن شیرینی را خورد و محتوای جام را میان اصحاب خود تقسیم کرد. این روایت را ابوریحان بیرونی نیز در آثار الباقیه آوردهاست. . . . فلسفه نوروز از دیدگاه دکتر علی شریعتی از : زنده یاد دکتر علی شریعتی به روايت افسانهها روزي شيطان همه جا جار زد كه قصد دارد از كار خود دست بكشد و وسايلش را با تخفيف مناسب به فروش بگذارد !
خوش اخلاق بودم ... مرد لاک ناخن نمیزند که هر وقت دلش گرفت دستش را باز کند و به ناخن هایش نگاه کند !
وقتی یک خانوم رانندگی می کند 1– اگر یک خانم مشغول رانندگی باشد و ناگهان متوجه شود که ترمز خودرو اش بریده و نمی گیرد چکار می کند؟ الف ) قبل از اینکه هیچ حادثه ای روی دهد او پشت فرمان سکته کرده و راهی دیار باقی می شود. ب ) سعی می کند یک ایستگاه اتوبوس پیدا کند و با زدن خودرو اش به مردم داخل ایستگاه آن را نگه دارد. ج ) در همان حال با همسرش تماس می گیرد و از او کمک می خواهد. د ) سفره ابولفضل نذر می کند که زنده بماند. 2 – هنگامی که یک خانم راهنمای سمت چپ خودرواش را می زند ، این به چه معناست؟! الف ) یعنی می خواهد به سمت راست برود. ب ) یعنی می خواهد شیشه سمت چپ خودرواش را پایین بیاورد. ج ) یعنی می خواهد پشت فرمان موبایلش را درآورده و با همسرش تماس بگیرد. د ) یعنی می خواسته برف پاک کن را بزند. 3 – اگر یک خانم در حین رانندگی بخواهد از بین دو خودروی در حال حرکت عبور کند چکار می کند؟! الف ) بعد از از بیخ کندن آیینه بغل جفت خودروها از بینشان عبور می کند. ب ) اول به خودروی سمت راست می کوبد بعد به خودروی سمت چپ سپس با همسرش تماس می گیرد. ج ) ابتدا جوری به خودروی سمت راست می زند که او منحرف شود و به خودروی سمت چپ برخورد کند سپس از روی دو خودرو عبور میکند. د ) یک بوق می زند و راننده دو خودرو تا متوجه می شوند او است سریعا به او راه می دهند که برود. 4 – زمانیکه یک خانم در پشت فرمان خودرو نشسته و خودرواش با سرعتی بیش از 20 کیلومتر در حرکت است این به چه معناست؟ الف ) یعنی پاشنه کفشش روی پدال گازگیر کرده ب ) یعنی با همسرش تماس گرفته و فهمیده که او با یک خانم ناشناس در محل کارش مشغول صحبت است. ج ) یعنی یادش آمده که بچه اش را داخل ماشین لباسشویی جاگذاشته . د ) یعنی پشت فرمان خوابش برده. 5 – معمولا یک خانم راننده وقتی خودرواش پنچر می شود چکار میکند؟ الف ) ابتدا سعی می کند با پوف آن را باد کند و سپس با چسب زخم محل سوراخ را بپوشاند. ب ) تا اولین آپاراتی با پنچری راه می رود تا پدر لاستیک و تیوپ و رینگ دربیاید. ج ) به آتش نشانی زنگ می زند. د ) ماشین را وسط خیابان رها می کند و با همسرش تماس می گیرد. 6 – خانم های راننده به کدام قسمت خودرو بیش از بقیه علاقه مند می باشند؟! الف ) آینه ها ، چون اگر در هنگام رانندگی کوچکترین خدشه ای در میکاپ آن ها بوجود آید آن ها را آگاه می کند. ب ) پخش سی دی ، چون آهنگ های ملایم آن استرس آن ها را در هنگام رانندگی کاهش می دهد. ج ) برف پاک کن ، چون خودش شیشه را تمیز می کند و نیازی نیست که برای تمیز کردن شیشه هم با همسرش تماس بگیرد. د ) داشبورد ، چون رژ لب ، پنکیک ، موچین ، ریمل ، کرم سفیدکننده ، مداد چشم ، بیگودی و کلی چیزهای دیگر داخل آن جا می شود. 7 – هنگامی که یک خانم راننده از داخل آینه مشاهده کند که یک آمبولانس در پشت سرش در حرکت است چکار می کند؟! الف ) هول می شود و پایش را می گذارد روی ترمز و آمبولانس هم از عقب به شدت با خودرو او برخورد می کند. ب ) جیغ می کشد و کنترل خودرو از دستش خارج شده و بعد از برخورد با خودروهای دیگر به داخل جوی آب می افتد و بعد با همسرش تماس می گیرد. ج ) خودرو خودش و آمبولانس را وسط خیابان متوقف می کند تا بتواند بیمار داخل آمبولانس را ویزیت کند و یکسری دارو گیاهی و دار و دوای خانگی برایش تجویز کند. د ) در حال حرکت فرمان را ول می کند و برای بهبودی بیمار داخل آمبولانس دست به دعا برمی دارد. 8 – اگر یک خانم راننده بخواهد خودرو اش را بین دو خودروی پارک شده پارک نماید ( پارک دوبل ) چکار می کند؟ الف ) پس از شکستن چراغ عقب خودروی جلویی و چراغ جلوی خودروی عقبی بوسیله سپر ماشینش ، با همسرش تماس می گیرد. ب ) آنقدر منتظر می ماند تا راننده یکی از دو خودرو بیاید و ماشینش را بردارد. ج ) به مخترع ماشین فحش می دهد که چرا ماشین را طوری اختراع نکرده که از بغل هم راه برود تا بشود با آن بین دو خودرو به راحتی پارک کرد. د ) از یک عابر مذکر می خواهد که خودرو را برایش پارک کند. 9 – اولین اقدامی که یک خانم راننده بعد از تصادف انجام میدهد چیست؟ الف ) جیغ کشیده و بیهوش می شود. ب ) با شوهرش تماس می گیرد. ج ) می گوید : " آخ ببخشید می خواستم ترمز بگیرم اشتباهی گاز دادم" د ) اول به خاطر سالم ماندنش یک دیگ شله زرد نذر می کند بعد هم عهد می کند که دیگر پشت رل نشیند 10 – شما بعنوان یک مرد اگر خانمتان گواهینامه رانندگی اش را بگیرد و بخواهد که با خودروی شما رانندگی کند چکار می کنید؟ الف ) وقتی که او سوار خودرو می شود گوشی موبایلتان را خاموش می کنید. ب ) کلا برای همیشه گوشی موبایلتان را خاموش میکنید . ج ) اصلا گوشی و سیم کارتتان را با هم می برید و می فروشید. د ) گوشی و سیم کارت و خودروتان را یکجا می فروشید و بعد هم خانمتان را طلاق می دهید.
خداوند دید مرد گرسنه است نان را آفرید دید تشنه است آب را آفرید دید در تاریکی است نور را آفرید دید هیچ مشکل دیگه ای نداره زن را آفرید! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- بیشتر مردها آرزوی بزرگ دارند ، اول داشتن خونه ، دوم داشتن ماشین برای فرار از خونه!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- ریشه ی تمام نزاعها سه چیزند : زر ، زن ، زمین !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- کابینه زندگی مشترک: زن=وزیر سلب آسایش ، شوهر= وزیر کار ، مادر زن= وزیرجنگ ، مادر شوهر=وزیر اغتشاشات ، خواهر زن= جاسوس دو جانبه ، خواهر شوهر= وزیراطلاعات و بازرسی پدر زن= وزیر ارشاد ، پدر شوهر= رئیس تشخیص مصلحت ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- سریع ترین دوربین جهان اختراع شد . این دوربین می تونه از خانوم ها در لحظه ای که دهانشون بسته است عکس بگیره ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- دو چیز همیشه باید تازه باشند؛ عشق و تخم مرغ ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- سه چیز را زود به زود عوض کن؛ زن، عشق و پیراهن زیر! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- در پی کاهش جمعیت پسران نسبت به دختران: درخیابان: دختر:جـووون!جیگرتـو! پسر: ایییییییییییش! گمشو! دختر: شماره بدم زنگ میزنی؟! پسر: واه واه ! مگه خودت برادر و پدر نداری! واسه چی مزاحم پسر مردم میشی! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- مثل چینی :اگر میخواهی برای یک روز معذب باشی مهمانی کن و اگر می خواهی برای یک سال معذب باشی پرنده نگاهدار و اگر می خواهی مادام العمر معذب باشی زن بگیر !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- همیشه عکس همسرت رو تو کیفت بزار تا هر وقت مشکل بزرگی واست پیش اومد به عکسش نگاه کنیو بدونی مشکل بزرگتری هم داری !! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- زن مثله مشروبه که اولش حالیت نیست کیف می کنی و خوشی بعد که یه کم گذشت میبینی حالت به هم میخوره و باید بیاری بالا همشو ! تازه حالی رو هم که بردی از حلقت میکشه تحویل سیفون میده ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- زن مثل ویروس میمونه اگه وارد زندگیت بشه :۱-جیبهاتو serch میکنه. ۲-پول(…)و موبایلتوscan 3-خوشیهاتو cancel 4-آخرش هم مخت هنگ میکنه !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- اسپانیایی ها میگن : عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلندتر است ! ایتالیایی ها میگن: عشق یعنی ترس از دست دادن تو ! ایرانی ها میگن : “عشق سوء تفاهمی است بین دو احمق که با یک ببخشید تمام میشود!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- ابتدا خداوند زمین را آفرید سپس استراحت کرد ، بعد مرد را آفرید سپس استراحت کرد آنگاه زن را آفرید سپس نه خدا استراحت کرد نه مرد نه زمین !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- گر بمیرد دختری از قبر او روید گلی! گر بمیرند دختران دنیا گلستان میشود ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- اقایان: کاش زن گرفتن مثل ایرانسل بود یکی میگرفتی یکی هم جایزه میدادند از ۱۲ تا ۵ صبح هم رایگان بود خانمها: کاش اقایان مثل کارت سوخت بودند یکهو دولت همشونو باطل اعلام میکرد خانمها میرفتن ازاد میزدن !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- خداوند زمین را آفرید و گفت : به به چه زیباست.سپس مرد را آفرید و گفت : جانمی این دیگه آخرشه ! و بعد هم زن را آفرید و با کمی اخم گفت : اشکالی نداره آرایش میکنه !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- فردوسی حکیم بزرگ ایرانی که همه قبولش دارن میگه: که پیش زنان هرگز راز مگوی ، چو گویی ، سخن بازیابی به کوی ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- زنان را نباشد به جز یک هنر نشینند و زایند شیران نر ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- ارنست همینگوی: زن ها جنگ ها را شروع می کنند و مردها آن ها را ادامه می دهند ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- مردها و زن ها دست کم در یک مورد اتفاق نظر دارند. هیچ کدام به زن ها اعتماد ندارند! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- تحقیقات نشان داده که فقط ۲۰% مردها عقل دارند ! ۸۰% بقیه زن دارند ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_فارسی موبایل_-_-_-_-_-_-_-_-_- مردها بر اثر کمبود عاطفه ازدواج می کنندبر اثر کمبود حوصله طلاق می دن ولی نکته جالب اینه که بر اثر کمبود حافظه دوباره ازدواج می کنند ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- مردها سه تا آرزو دارن : اونقدر که مامانشون می گن خوش تیپ باشن ! اونقدر که بچه شون می گن قوی باشن ! و مهمتر از همه اینکه : اونقدر که زنشون بهش شک داره دوست دختر داشته باشن ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- بیشتر مردان موفقیت شون رو مدیون زن اولشون هستند و زن دومشون رو مدیون موفقیت شون ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- مرد اولی : امان از دست این زنها ! زنم تمام دارائیمو برداشت و رفت ! دومی : خوش به حالت ! زن من تمام دارائی مو برداشت و نرفت ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- فرق پیر دختر با پیر پسر: اولی موفق نشده ازدواج کنه ولی دومی موفق شده ازدواج نکنه ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- یه ضرب المثل آموزنده هست که می گه : مردن برای زنی که عاشقشی از زندگی باهاش آسون تره ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- مرد به زن : عزیزم ممنونم ازت ! تو اعتقاد به دین رو به زندگیم آوردی! چون من قبل از ازدواج معتقد بودم جهنم اصلا’ وجود نداره ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- دخترا به پنج گروه اصلی تقسیم میشن : گروه اول دخترائی هستند که پسرا رو بدبخت میکنن! گروه دوم دخترایی هستند که اشک پسرا رو در میارن! گروه سوم دخترائی هستند که جوون پسرا رو به لبشون میرسونن! گروه چهارم دخترائی هستند که کاری میکنن پسرا روزی ۱۸ بارآرزوی مرگ کنن! گروه ۵ دخترائی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزو هیچکدوم از گروههای بالا نیستن !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- فرهنگ لغات زنان : ۱٫ آره یعنی نه ۲٫ نه یعنی آره ۳٫ ما با ید با هم حرف بزنیم یعنی بشین فقط گوش کن ۴٫ هر کار دوست داری بکن یعنی بکن ولی بعد دهنت سرویسه ۵٫ چقد منو دوست داری ؟ یعنی یه گندی زدم می خوام بگم ۶٫ دو دقیقه دیگه حاضرم یعنی دو ساعت علافی !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- زنان به خوبی مردان میتوانند اسرار را حفظ کنند ولی به یکدیگر می گویند تا در حفظ آن شریک باشند ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- مهمه که بتونی دختری رو پیدا کنی که باباش پولدار باشه، دختری که خوش تیپ باشه، دختری که دوستت داشته باشه ولی مهم تر از همه اینه که این ۳ تا دختر نباید همدیگر رو بشناسن !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- اگر طاووس برای ناز کردن و روباه برای فریب دادن وتمساح برای اشک ریختن وکلاغ برای قارقار کردن داشته باشی دیگر نیازی به زن گرفتن نداری ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- همیشه پشت سر هر مرد موفق ، زنی است که نتونسته جلوی موفقیت شو بگیره ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- همه ی پسرا دوست دارند یه دختر گیرشون بیاد که : مثل اسب نجیب باشه! مثل سگ وفا دار باشه! ومثل گوسفند سر به زیر باشه! اما بیشتر پسرا به آرزوشون می رسن و دختری گیرشون میاد که : مثل اسب جفتک میندازه! مثل سگ پاچه می گیره! ومثل گوسفند نمی فهمه !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- یه روز یه دختر دعا می کنه خدایا : من چیزی برای خودم نمی خوام فقط یه داماد خوب و خوشگل نصیب مادرم کن !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- یادت باشه دنباله ۳چیز ندویی : ۱ـ اتوبوس ، مترو ، دختر ! حالا چرا ؟ چون هر کدومشون برن ۱۰ دقیقه بعد یکی دیگه میاد !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- دو راه برای خانم مهندس شدن هست: ۱٫اینقدر درس بخونی تا خانم مهندس شی. ۲٫ یه شوهر مهندس پیدا کنی !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- دختر:موجودی است که: وقتی تعجب میکند میگوید واااااااااا!! وقتی خوشحال است میگوید بمیری الهییییییی!! وقتی غمگین است آه میکشد وقتی میترسد جیییییییغ بنفش میکشد وقتی بدش می آید میگوید ویشششش . وقتی خوشش می آید میگوید ووییییی. همه عناصر ذکور گیتی در عشق او واله و سرگردانند . تاریخ تولد و شماره کفش با جناق پسر عمه ی دختر خاله ی داماد همسایه ی پوریا پور سرخ را میداند ! از سوسک اصولا نمیترسد بلکه چندشش میشود!!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- پدر برای اولین بار دید که دخترش به جای اینکه دو ساعت با تلفن حرف بزنه بعد از یک ربع حرف زدن تلفن رو قطع کرد. پدر پرسید: کی بود؟ دختر جواب داد: شماره رو عوضی گرفته بود ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- دختره به دوستش زنگ میزنه میگه , یه پسره دنبام راه افتاده , چیکار کنم؟ دوستش میگه خوب تندتر راه برو!! دختره میگه من دارم تند میرم ولی اون خاکتوسر خیلی یواش راه میره! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- می دونی چرا زنها بیشتر از مردها عمر می کنند؟ . . . چون زن ندارن! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- یه دختره به یه پسره میگه اگه منو بوس کنی واسه همیشه برای تو میمونم پسره میگه: ممنونم از هشداری که بهم دادی !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- تا پیرزن تصمیم می گیرن شوهر کنن ! یه آگهی می دن تو روزنامه: با یکی ازدواج کن… ۲ تا جایزه بگیر! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- مرد عاشق تا وقتی ازدواج نکرده نا تمام است وقتی که ازدواج کرد کارش تمام است! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- میدونی چرا خانم ها کمتر فوتبال بازی می کنند؟ چون کمتر پیش میاد که یازده تا خانم راضی بشن همزمان یه جور لباس بپوشن !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- زنها دو وقت گریه می کنن : ۱٫ وقتی فریب می خورن ! ۲٫ وقتی می خوان فریب بدن!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- تشخیص دختر ایرانی : هرگز بینی هایشان عمل کرده نیست ! موهایشان خدادادی طلائی است و مادر زادی مش داره ! وقتی از کنار هم رد میشن هرگز به هم چپ چپ نگاه نمی کنند! تمام زیور آلاتشان طلاوجواهرات اصل است! تا قبل از ازدواج هر گز ابروهایشان را بر نمی دارند! بدون اجازه خانواده شان هیچ جا نمیرن ! وقتی باهاشون دوست شدی هفته دوم باید بری خواستگاری! همیشه سر به زیر هستن و به هیچ غریبه ای نگاه نمی کنند! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- قلب پسرها مثل پارکینگی است که هیچ وقت تابلوی ظرفیت تکمیل بر در آن دیده نمیشود و اما قلب دخترها مانند فرودگاهی است که مدت ماندن یک هواپیما در آن بستگی به فرود هواپیمای بعدی دارد !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- یه مرد احمق به یه زن میگه ساکت باش اما یک مرد دانا به یه زن میگه: نمی دونی وقتی لبهات بسته اند چقدر خوشکل میشی !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- مذیت مذکر بودن : ۱٫ دختر نیستید ! ۲٫ همیشه خودتون هستید! (۱۰۰ مدل آرایش نمی کنید) ۳٫ فقط شما می تونید رئیس جمهور بشید! ۴٫ فقط شما می تونید برید ورزشگاه آزادی و فوتبال ببینید! ۵٫ برای دعوا کردن به بابا یا داداش بزرگتر احتیاج ندارید ! ۶٫ توی اتوبوس جای بیشتری نسبت به دخترا دارید ! ۷٫ در کمتر از ۱۰ دقیقه می تونید دوش بگیرید! ۸٫ هر جور که حال کنید لباس می پوشید! ۹٫ در کمتر از ۲ دقیقه لباس می پوشید و آماده می شید! ۱۰٫ و مهمتر از همه اینکه شما هیچ وقت نمی ترشید! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- زنه به شوهرش میگه : تا حیوان وحشی نام ببر طرف میگه : خودت ! خواهرت ! خدا بیامرز مادرت !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- دخترا ۵ دسته اند: ۱٫ سوسک : کثیف و چندش آور ! ۲٫ گاو : سربه زیر،بی تفاوت ! ۳٫ سگ : وفادار ، پاچه گیر ! ۴٫گربه : ملوس ، حرف گوش کن! ۵٫خر : کاری ، زبون نفهم ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- زن به شوهر : می خوای دفتر یادداشتت باشم تا همیشه همراهت باشم ؟ مرد : عزیزم سر رسیدم باش تا هر سال عوضت کنم ! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- منه بر جان خود بار زر و زن / قدم بر تارک این هر دو برزن زنان چون ناقصان عقل و دینند / چرا مردان ره آنان گزینند به گفتار زنان هرگز مکن کار / زنان را تا توانی مرده انگار !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- زن به مرد : عزیزم تو از چیه من بیشتر خوشت میآد ؟ از اخلاق خوبم یا از بدن خوش فرمم !؟ مرد : از هیچکدوم عزیزم ! من از اعتماد به نفست خوشم میاد !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- هر زنی دو مرد را دوست دارد ! یکی ساخته تخیلات اوست ! و دیگری هنوز به دنیا نیامده !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- و خداوند مرد را نمک زندگی آفرید تا زن را از گندیدگی نجات دهد !!! -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- مژده به آقایان : پژو ۴۰۵ بدون ایر بگ ، بدون کمربندایمنی ، آماده آتش سوزی بدون دلیل ! دوگانه سوز و آماده انفجار ، بهترین هدیه برای همسر دلبندتان !!!
-اسم هر جک و جونوری رو روی شما نمیگذارند از قبیل آهو ،غزال ، پروانه ، شاپرک و موارد دیگر که اینجا جاش نیست 2-در عروسی میتونید لباسی رو که بارها به تن کردید رو دوباره بپوشید 13- میتونید تمام روز بادوستانتون برید کوه و وقتی برمیگردید خونه برای خانمتون تعریف کنید که چه روز پرکاری داشتید 14- موقع خواستگاری به هیچ وجه نگران بر هم خوردن تعادل سینی چای نیستید 15- از دیدن کله پاچه دچار تشنج نمیشید 16- هیچ کس از اینکه دست پخت افتضاحی دارید به شما ایراد نمیگیره 17- فقط شمایید که لذت تماشا کردن فوتبال یوونتوس- بارسلونا را با گزارش عادل فردوسی پور درک میکنید 18- فقط شمایید که میتونید لذت تکچرخ زدن با CG رو تجربه کنید 19- میتونید با خط ریشتون بیش از 12000 اثر هنری خلق کنید 20- به طلا و جواهرات دیگران در حالی که دارید از حسادت منفجر میشید نگاه نمیکنید 21- تو عروسی ها لازم نیست چند تن زنجیر از خودتون آویزون کنید که تازه دیگران ازتون بپرسند بدلییییییه ؟ 22- سر سفره عقد لازم نیست برید گل بچینید و گلاب بیارید و نون بگیرید و اینا... 23- در حالی که خواهرتون باید بمونه خونه و آشپزی یاد بگیره شما میرید بیرون و گل کوچیک بازی میکنید 24- لازم نیست آدرس تمام مزون ها، پاساژها ،بوتیک ها و مراکز لاغری شهرتون رو حفظ باشید 25- اگه تو خیابون تویوتا کمری جلوی پاتون نگه نداشت به راحتی سوار یه پیکان میشید 26- لازم نیست همیشه جای جورابهای همسرتون رو حفظ باشید 27- فقط شما میتونید سه ساعت تمام برنامه نود رو با دوستاتون تفسیر کنید 28- لازم نیست روزی چهار بار مثل آمپول ب کمپلکس سریالهای بی سر و ته وطنی رو تماشا کنید 29- لازم نیست سالی یه بار زاویه دماغتون رو نسبت به افق تغییر بدید 30- میتونید حتی تا محل کارتون رو هم با دوچرخه طی کنید و کسی اونجوری به شما نگاه نکنه 31- میتونید راحت رو صندلی های جلوی اتوبوس بشینید و در عقب دود نخورید(البته این اتوبوس های BRTاین قضیه رو خرابش کرد) 32- میتونید با شلوارک و رکابی راحت تا سر کوچه برید 33- خیالتون راحته که هرگز یک خواهر شوهر (و ایضا جاری) که مدام رو اعصابتون رزم آیش برقرار کنه ندارید 34- لباسهاتون ظرف 48 ساعت دلتون رو نمیزنه 35- در زیر گرمای نابود کننده تابستون خیلی راحت با یه آستین کوتاه میایید بیرون 36- نیازی ندارید هر روز که از خواب پا میشید تا ساعت 6 بعدازظهر رو جلوی آیینه با خودتون ور برید 37- نیازی نیست سه چهارم عمرتون رو توی کلاسهای آشپزی ،خیاطی، گلدوزی، آموزش فال شیرموز و تقویت اعتماد به نفس در 3/0 ثانیه بگذرانید 38- نیازی نیست داخل کیفتون به تعداد رنگهای یک LCD لنز چشم داشته باشید(رنگهای LCD معمولا بالای 16 میلیون میباشد) 39- اگه به انواع فنون حرکات موزون آشنا نبودید هیچ اشکالی نداره 40- فقط شما میفهمید که یک 206 اسپرت خفن چقدر زیباست 41- بدون اینکه کسی بهتون چیزی بگه میتونید ساعتها پلی استیشن بازی کنید 42- با دیدن سوسک و موش و امثالهم اجدادتون از گور در نمیایند و جلوتون رژه نمیروند 43- فرق CD رو با بشقاب میوه خوری متوجه میشید 44- با یک سرماخوردگی سه ماه در CCU بیمارستان بستری نخواهید شد 45- میتونید یه جوک بامزه تعریف کنید بدون اینکه خودتون قبل از همه دو ساعت تمام بهش بخندید 46- روی در هیچ مغازه ای ننوشته اند که از پذیرفتن آقایانی که شئونات اسلامی را رعایت نکنند معذوریم(بس که محجوب هستند آخه) 47- داشتن ریش پروفسوری از ویژگی های بسیار ممتاز است که مخصوص شما آقایان میباشد 48- فقط شما میتونید کت و شلوار بپوشید و کروات بزنید و کلی خوشتیپ بشید 49- بیش از 60 درصد رشته های مهندسی رو شما به خودتون اختصاص دادید(دیگه از این با کلاس تر؟) 50- و در نهایت اینکه میتونید تو خیابون از هر کس که دلتون خواست بپرسید ساعت چنده؟! (این یکی دیگه ته ویژگی بود) 4-از ترس اینکه کسی سن شما رو بفهمه شناسنامتون رو قایم نمیکنید 5-مطمئنا استهلاک فک شما به مراتب کمتر است 6- مدل لباس دختر شمسی خانم چشمهاتون رو داخل دهانتون سرنگون نمیکنه 7-در موقع استرس هیچوقت ناخنهای خود را نمیجوید 8-هفته ای دو بار شکست عشقی نمیخورید! 9-لازم نیست از 18 سالگی موهای سرتون رو رنگ کنید چون موهای جوگندمی خیلی هم به شما میآد 10- فقط شما میتونید برید استادیوم 11- خودتون پنچری ماشینتونو میگیرید دو پیرمرد ٩٠ ساله، به نامهاى بهمن و خسرو دوستان بسیار قدیمى همدیگر بودند.
زیباترین لذت های دنیا... 2. وقتی دست تو جیبه لباسه قدیمیت میکنی و ببینی توش یه مقدار پوله ؟!!! 3. اونی که تو فکرشی همون لحظه بهت بزنگه !!!!! 4. وقتی که فکر میکنی امرن تو امتحانت 10 هم نمیگیری ، اما 18 میشی ۵- دوره دانشگاه: ........................................................................................................................................................... میهمان هتل در روز دوم اقامتش از پیشخدمت پرسید: ببخشید ، ممکنه برای من دو عدد تخم مرغ در یک ظرف نیمرو کنید که یکیشون سفت و اون یکی دیگه ش آبکی باشه . یک دونه نون بدید که نصفش سوخته و نصف دیگه اش خمیر باشه . و کره ی کوچکی بیارید که نصفش آب شده و نصف دیگه اش یخ زده باشه ؟
در ۲۲ اکتبر سال ۱۸۹۹ میلادی، هانس گمپر تمایل خود را به صورت آگهی در روزنامه لوس دپورتس برای تأسیس باشگاه فوتبال اعلام کرد. در ۲۹ نوامبر همان سال در جلسهٔ خیمناسیو سوله نتایج مثبتی حاصل شد و در نهایت یازده بازیکن شامل واتر وایلد، لوئیس دی اوسو، بارتومئو ترادس، اوتو کونزله، اوته مه یر، انریک دوکال، پره کبوت، کارلس پوجول، جوزپ لوبت، جانپارسونز و ویلیام پارسونز جذب شدند و باشگاه فوتبال بارسلونا متولد شد.[۱۰] بارسلونا شروع موفقیت آمیزی در مسابقات ملی و منطقهای نظیر مسابقات فوتبال کاتالونیا و کوپا دل ری داشت. در ۱۹۰۲ میلادی باشگاه اولین جام خود، کوپا ماکایا را بالای سر برد و نیز در همان سال در فینال اولین دوره کوپا دل ری به مصاف بیزکایا رفت که ۱ – ۲ مغلوب شد.[۱۱] در ۱۹۰۸ میلادی، درحالی که باشگاه در شرایط مالی سختی قرار داشت و جز قهرمانی در مسابقات فوتبال کاتالونیا در ۱۹۰۵ میلادی تا آن زمان نتوانسته بود پیروزی دیگری به دست آورد، خوان گمپر به عنوان ریاست باشگاه برگزیده شد. گمپر در ۵ دوره متفاوت، در بین سالهای ۱۹۰۸ تا ۱۹۲۵، ریاست باشگاه را بر عهده داشت، و مجموعاً حدود ۲۵ سال را در خدمت باشگاه گذراند. از مهمترین دستاوردهای وی میتوان کمک به بارسا برای به دست آوردن ورزشگاه اختصاصی را خاطر نشان کرد.[۱۲] در ۱۴ مارس ۱۹۰۹ میلادی، بارسلونا به ورزشگاه اینداستریا که بزرگتر بود و ۸٬۰۰۰ نفر گنجایش داشت، نقل مکان کرد. از ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۴ میلادی، بارسلونا در جام پیرنه شرکت کرد و به عنوان بهترین تیم لانگیدوک، میدی، ناحیه آکیتن، باسک و کاتالونیا انتخاب شد. در آن زمان شرکت کردن در این رقابتهای آزاد برای تیم بسیار مفید بود.[۱۳][۱۴] در همین دوره زبان رسمی باشگاه از کاستیلن به کاتالونیایی تغییر کرد و تیم بهتدریج به یکی از نمادهای مهم کاتالونیا تبدیل شد، تاجایی که برای بسیاری از طرفداران، حمایت از تیم بیشتر به واسطهٔ جایگاه اجتماعی آن و نه بازی خود تیم اهمیت داشت.[۱۵] گمپر، جک گرینول را به عنوان اولین مربی تمام وقت بارسلونا انتخاب کرد.[۱۶] وی همچنین تلاشهایی برای افزایش تعداد اعضای باشگاه انجام داد، به طوری که در سال ۱۹۲۲ میلادی، تعداد اعضای باشگاه به بیش از ۲۰٬۰۰۰ نفر افزایش یافت. این افزایش اعضا به لحاظ مالی تیم را قادر به تهیه ورزشگاه جدید ساخت. در نهایت باشگاه به ورزشگاه لس کورتس که در همان سال افتتاح شده بود، نقل مکان کرد.[۱۷] ورزشگاه جدید ۲۲٬۰۰۰ نفر گنجایش داشت که بعدها به ۶۰٬۰۰۰ نفر هم رسید.[۱۸] در دوران گمپر، تیم فوتبال بارسلونا موفق شد یازده بار مسابقات فوتبال کاتالونیا، شش بار کوپا دل ری و چهار بار کوپا دی پیرنه را فتح کرده و نخستین «عصر طلایی» خود را تجربه کند.[۱۱][۱۲] در ۱۴ ژوئن ۱۹۲۵، جمعیت حاضر در یکی از مسابقه در حرکتی خودجوش برای اعتراض به دیکتاتوری میگوئل پریمو ده ریورا سرود ملی را هو کردند که در پی آن حکومت در واکنش به این عمل ورزشگاه را شش ماه تعطیل کرد و گمپر نیز مجبور به کنارهگیری از ریاست باشگاه شد.[۱۹] همزمان با حرکت باشگاهها به سوی حرفهای شدن، مدیران بارسلونا نیز در ۱۹۲۶ اولین گام را در این مسیر نهادند.[۱۷] در ۱۹۲۸، بارسلونا پیروز جام اسپانیا شد، در مراسم اهدای جام ترانهٔ اودا اِ پلاکتو از رافائا آلبرتی یکی از اعضای اصلی گروه «نسل ۲۷» در وصف عملکرد قهرمانانه دروازهبان بارسا خوانده شد.[۲۰] در ۳۰ ژوئیه ۱۹۳۰، بنیان گذار باشگاه، خوان گمپر، بعد از دورهای افسردگی به واسطهٔ مشکلات شخصی و اقتصادی اقدام به خودکشی کرد.[۱۲] اگرچه بارسلونا با بازیکن سرشناسی چون جوزپ اسکولا به کار خود ادامه میداد، باشگاه به دلیل کشمکشهای سیاسی که جامعه ورزشی را به کلی تحت شعاع قرار داده بود، وارد دورهای از افت شد.[۲۱] باوجود کسب قهرمانی در سالهای ۱۹۳۰، ۱۹۳۱، ۱۹۳۲، ۱۹۳۴، ۱۹۳۶ و ۱۹۳۸[۱۱] در مسابقات کاتالونیا، بارسلونا هیچ موفقیتی در سطح ملی (بجز عنوان بحث برانگیز ۱۹۳۷) به دست نیاورده بود. یک ماه پس از شروع جنگ داخلی اسپانیا در سال ۱۹۳۶، برخی از بازیکنان بارسلونا و اتلتیک بیلبائو داوطلب خدمت سربازی در جمع افرادی شدند که در مقابل شورشیان نظامی میجنگیدند.[۲۲] در ۶ اکتبر همین سال جوزپ سانیول، مدیر باشگاه و از اعضای حامی حزب سیاسی استقلال طلب، توسط سربازان فالانژ در نزدیکی گواداراما به قتل رسید.[۲۳] در تابستان ۱۹۳۷، تیم به اردوی مکزیک و ایالات متحده رفت. این اردو اگرچه به لحاظ مالی باشگاه را در امان نگه میداشت، اما نیمی از تیم به دنبال پناهندگی در کشورهای فرانسه و مکزیک بودند. در ۱۶ مارس ۱۹۳۸، بارسلونا مورد بمباران هوایی قرار گرفت که به کشته شدن ۳۰۰۰ تن انجامید و دفتر باشگاه نیز از این بمباران در امان نماند.[۲۴] کاتالونیا چند ماه بعد به تصرف در آمد. باشگاه به نماد نافرمانی کاتالانیسم تبدیل شد و در پیمحدودیتهای ایجاد شده اعضای آن به ۳٬۴۸۶ نفر کاهش یافت.[۲۵] پس از جنگ داخلی، پرچم کاتالونیا ممنوع اعلام شد و تیمها از استفاده از نامهای غیراسپانیایی نیز منبع شدند. این اقدام باشگاه را مجبور به تغییر نام به (به اسپانیایی: Club de Fútbol Barcelona) و حذف پرچم کاتالونیا از لباس تیم کرد.[۱۸] در ۱۹۴۳، بارسلونا در نیمه نهایی مسابقات کوپا دل جنرالیسمه به مصاف رئال مادرید رفت. دیدار رفت دو تیم در لس کورتس با نتیجه ۳–۰ به نفع بارسلونا پایان یافت. پیش از بازی برگشت، اعضای تیم بارسلونا با رئیس امنیت دولت فرانسیسکو فرانکو دیدار داشتند و او به آنها یادآوری کرد که تنها به علت سخاوتمندی رژیم آنها امکان بازی کردن را دارند. در بازی برگشت رئال مادرید با نتیجه ۱۱–۱ بارسلونا را شکست داد.[۲۶] علیرغم فشارهای سیاسی آن زمان، بارسلونا در ده ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ توانست موفقیتهای قابل توجهی را کسب کند. بارسا با مربیگری جوزپ سامیتیر و بازیکنانی چون سزار، آنتونی رامالتس و خوان ولاسکو در سال ۱۹۲۹ توانست برای اولین بار قهرمان لا لیگا شود. این عنوان را توانست در سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ نیز به دست آورد. همچنین در سال ۱۹۴۹ توانست برای اولین بار کوپا لاتین را فتح کند. در ژوئن ۱۹۵۰ باشگاه قرار دادی با لادیسلائو کوبالا بست، او یکی از افراد تاثیر گذار در بارسلونا بود. در یکشنبه بارانی سال ۱۹۵۱، انبوهی از جمعیت پس از پیروزی ۲–۱ در برابر سانتاندر، ورزشگاه لس کورتس را بدون استفاده از تراموا ترک کردند که شگفتی مسئولین حکومتی را برانگیخت. در آن زمان در بارسلون کارکنان تراموا اعتصاب کرده بودند و این حمایت از جانب طرفداران بارسلون از حرکت آنان صورت گرفت. رویدادهایی از این قبیل چهرهای متفاوت از باشگاه یا تعلق آن به فراتر از کاتالونیا را نشان میداد.[۲۷] بسياری در اسپانيا باشگاه را مدافع حقوق بشر و آزادی میدانستند.[۲۸] بارسلونا توانست با مربیگری فردیناند دائوییک و بازی لادیسلائو کوبالا در سال ۱۹۵۲ پنج عنوان قهرمانی مختلف شامل لا لیگا، کوپا دل جنرالیسمه (یا همان کوپا دل ری)، کوپا لاتین و کوپا اوا دوارته و کوپا مارتینی روسی را بالای سر ببرد. همچنین در ۱۹۵۳ نیز توانست مجدداً لا لیگا و کوپا دل جنرالیسمه را فتح کند.[۱۸] بارسلونا با مربیگری هلنیو هررا و لوییز سوارز جوان (بازیکن سال فوتبال اروپا در ۱۹۶۰) و دو بازیکن مجارستانی به توصیه کوبالا با نامهای ساندور کوچیس و زولتان زیبور توانست دو عنوان ملی دیگر در سال ۱۹۵۹ و لا لیگا و را در ۱۹۶۰ کسب کند. در ۱۹۶۱ بارسلونا اولین باشگاهی بود که توانست رئال مادرید را در رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا شکست دهد، اما در فینال با نتیجه ۳–۲ مغلوب بنفیکا شد.[۲۹][۳۰][۳۱] کار ساخت ورزشگاه نیوکمپ در سال ۱۹۵۷ به پایان رسید و این بدین معنا بود که باشگاه مقداری پول برای خرید بازیکنان جدید داشت. دهه ۱۹۶۰ موفقیتهای کمتری برای باشگاه به همراه داشت و لا لیگا کاملاً در دست رئال مادرید بود.[۳۱] از جنبههای مثبت دهه شصت میتوان به ظهور بازیکنانی چون جوزپ فوسته و کارلس رکساچ و پیروزی باشگاه در کوپا دل جنرالیسمه در ۱۹۶۳ و جام بین شهری در ۱۹۶۶ اشاره کرد. همچنین بارسلونا توانست رئال مادرید را در فینال کوپا دل جنرالیسمه در ورزشگاه برنابئو در حالی که فرانکو بازی را تماشا میکرد، شکست دهد و بخشی از اقتدار سابق خود را به نمایش بگذارد. با پایان یافتن دوره دیکتاتوری فرانکو در ۱۹۷۴، نام باشگاه به نام اصلیش تغییر کرد، طراحی تاج آن به شکل اولیهاش برگردانده شد و دوباره حروف اصلیش را به دست آورد.[۳۲] فصل ۱۹۷۳–۱۹۷۴ شاهد حضور یوهان کرایف بود که برای ثبت یک رکورد جهانی به مبلغ ۹۲۰ هزار پوند از آژاکس خریداری شد.[۳۳] یوهان کرایف در مصاحبهای با یکی از خبرگزاریهای اروپا گفت:«من بارسلونا را به رئال مادرید ترجیح دادم زیرا نمیتوانم برای تیمی بازی کنم که با فرانکو ارتباط دارد.» و این مصاحبه خیلی سریع او را به چهره محبوب هواداران بارسا تبدیل کرد و زمانی که وی نام فرزندش را یوردی، یک نام محلی کاتالانی گذاشت، بر میزان این محبوبیت افزوده شد.[۳۴] یوهان کرایف به همراه بازیکنان خوب دیگری چون خوان مانوئل آسنسی، کارلس رکساچ و هوگو سوتیل به باشگاه کمک کردند تا بتواند بعد از دهه ۱۹۶۰ با شکست ۵–۰ رئال مادرید در سال ۱۹۷۴ قهرمان لالیگا شود.[۳۵] یوهان کرایف در ۱۹۷۳ در اولین دوره حضورش در بارسا به عنوان بهترین بازیکن سال اروپا برای بار دوم انتخاب شد، او در سال ۱۹۷۱، زمانی که برای آژاکس بازی میکرد توانسته بود این عنوان برای اولین بار کسب کند، همچنین برای بار سوم در سال ۱۹۷۴ درحالی که همچنان برای بارسلونا بازی میکرد مجدداً این عنوان را تصاحب کرد.[۳۶] در سال ۱۹۷۸ جوزپ لوییس نونیز در انتخاباتی توسط اعضای باشگاه به عنوان مدیر جدید انتخاب شد. این تصمیم بسیار نزدیک و متصل به گذار اسپانیا در مسیر دموکراسی و پایان یافتن دیکتاتوری فرانکو در سال ۱۹۷۴ بود. هدف اصلی نونیز ارتقا دادن بارسا به سطح یک باشگاه جهانی از طریق ثبات بخشیدن به آن در زمین و خارج از آن بود. وی به توصیه کرایف، آکادمی جوانان بارسلونا، لا ماسیا را در ۲۰ اکتبر ۱۹۷۹ تأسیس کرد.[۳۷] دوره ریاست او ۲۲ سال به طول انجامید و بر بارسلونا تاثیر بسازایی گذاشت. از زمان نونیز سیاستهای سختگیرانهای برای دستمزد و نظم و انضباط به جا ماندهاست.[۳۸][۳۹] در ۱۶ مه ۱۹۷۹ بارسلونا با شکست ۴–۳ فورتونا دوسلدورف در مقابل بیش از ۳۰٬۰۰۰ طرفدار بارسلونایی که برای دیدن بازی به بازل سوئیس آمده بودند، توانست برای اولین بار جام در جام اروپا فتح کند. در ۱۹۸۲ مارادونا با قراردی به مبلغ ۵ میلیون پوند از بوکا جونیورز خریده شد و دهمین رکورد جهان از حیث مبلغ قرار داد رقم خورد.[۴۰] در پایان فصل ۱۹۸۳–۱۹۸۲ بارسلونا توانست با مربیگری منوتی، رئال مادرید را شکست دهد و قهرمان کوپا دل ری شود. حضور مارادونا در بارسا دیری نپایید و او بارسلونا را برای پیوستن به ناپولی ترک کرد. در آغاز فصل ۱۹۸۵–۱۹۸۴ تری وینابلز به عنوان مربی انتخاب شد و توانست لا لیگا را با هافبک برجستهٔ آلمانی، برند شوستر فتح کند. در فصل بعدی او تیم را به مرحله فینال جام باشگاههای اروپا برد که در ضربات پنالتی بارسا مغلوب استوا بخارست شد و عنوان نایب قهرمانی را کسب کرد.[۳۸] پس از جام جهانی فوتبال ۱۹۸۶ باشگاه گری لینکر آقای گل آن رقابتها را از باشگاه اورتون خرید و با دروازهبان آندونی زوبیزارتا قرار دادی طولانی بست. اما تیم در حالی که شوستر در محرومیت به سر میبرد نتوانست موفقیتهای زیادی کسب کند. وینابلز در آغاز فصل ۱۹۸۸–۱۹۸۷ از بارسا اخراج و لوییس آراگونز جانشین او شد. تمرد بازیکنان از نونیز در رویدادی که به هسپریا موتینی شهرت دارد در همین فصل رخ داد و این فصل با پیروزی ۱–۰ در مقابل رئال سوسیداد در فینال کوپا دل ری به پایان رسید.[۳۸] در سال ۱۹۸۸ کرایف به عنوان سرمربی به باشگاه بازگشت و به زبان سادهتر یک تیم رویایی جمع کرد. در حالی که باشگاه با ستارههای بینالمللی چون روماریو، رونالد کومان، میشل لادروپ و هریستو استویچکوف قرار داد داشت، او ترکیبی از بازیکنان اسپانیایی چون خوزه ماری باکرو، جوزپ گواردیولا و تکسیکی بگیریستین را به زمین میبرد.[۴۱] بارسا زیر نظر یوهان کرایف توانست چهار عنوان قهرمانی لالیگا را بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ پی در پی کسب کند. در رقابتهای اروپایی نیز با شکست سمپدوریا در فینال جام در جام اروپا ۱۹۸۹ و لیگ قهرمانان اروپا ۱۹۹۲ هر دو عنوان قهرمانی را به دست آورد. همچنین بارسا کوپا دل ری در سال ۱۹۹۰، سوپر جام اروپا در سال ۱۹۹۲ و سه سوپر جام اسپانیا را نیز ازآن خود کرد. یوهان کرایف با ۱۱ عنوان قهرمانی، موفقترین مربی باشگاه تا به امروز بوده و با ۸ سال مربیگری پی در پی بیشترین مدت باقیماندن در سمت مربیگری باشگاه را داراست.[۴۲] بخت یوهان کرایف در فینال دو فصل آخر مربیگریش برگشت و کسب نتایج ضعیف اسباب اخراج او توسط نونیز را فراهم کرد.[۳۸] بابی رابسون جایگزین کرایف شد و تنها در فصل ۱۹۹۷–۱۹۹۶ در این سمت باقیماند. او رونالدو را از پیاسوی خرید و توانست سه جام کوپا دل ری، سوپر جام اسپانیا و جام در جام اروپا را برای باشگاه به ارمغان آورد. حضور رابسون تنها یک راه حل کوتاه مدت بود تا لوئیس فن خال بتواند به باشگاه بپیوندد.[۴۳] رونالدو نیز چون مارادونا برای مدت کوتاهی در باشگاه ماند و سپس به اینتر میلان پیوست. به هرشکل ستارگان تازهای چون لوییس فیگو، پاتریک کلایورت، لوییز انریکه و ریوالدو در باشگاه ظاهر شدند و بارسا هر دو جام کوپا دل ری و لا لیگا را در سال ۱۹۹۸ بالای سر برد. در ۱۹۹۹ ریوالدو به عنوان چهارمین بازیکن بارسلونا توانست عنوان بهترین بازیکن فوتبال سال اروپا را کسب کند. علیرغم تمام این موفقیتها داخلی، عدم پیروزی بارسا در فینال لا لیگا ۲۰۰۰ که سبب قهرمانی رئال مادرید شد، استعفای نونیز و فن خال را در پی داشت.[۴۳] رفتن نونیز و فن خال از باشگاه قابل مقایسه با پیوستن لوییس فیگو به رئال مادرید نبود، فیگو نه تنها کاپیتان دوم تیم بلکه به عنوان قهرمانی قابل ستایش نزد هواداران بارسا شناخته میشد، تاجایی که بسیاری از کاتالونیاییها او را از خودشان میدانستند. هواداران بارسا که از تصمیم پیوستن فیگو به رقیب دیرینه خود بسیار ناراحت بودند، این ناراحتی را با استقبال خشمآلود خود از حضور فیگو در نیوکمپ نشان میدادند، حتی در اولین حضور او در نیوکمپ به سمتش یک کله خوک و شیشه پر ویسکی پرتاب کردند.[۴۴] در سال ۲۰۰۰ خوان گسپارت جایگزین نونیز شد و به مدت سه سال در این سمت باقیماند. در این مدت باشگاه شاهد رفتوآمد مربیان بود. در نهایت فن خال برای بار دوم به باشگاه بازگشت ولی از آنجایی که نتیجه مثبتی حاصل نشد، فن خال و گسپارت هر دو استعفا دادند.[۴۵] پس از دوران ناموفق گسپارت، باشگاه با ترکیبی از مسئولین جوان به اوج بازگشت. خوان لاپورتا جایگزین گسپارت شد و فرانک ریکارد بازیکن سابق تیم ملی فوتبال هلند به عنوان مربی بارسا انتخاب شد. تاثیر بازیکنان بینالمللی و ترکیب آنها با بازیکنان اسپانیایی تیم را به سمت کسب موفقیت مجدد سوق داد. بارسا توانست در سال ۲۰۰۵–۲۰۰۴ لا لیگا و سوپر جام اسپانیا را فتح کند و قرار دادی با رونالدینیو، بازیکن سال فوتبال جهان ۲۰۰۶ ببندد.[۴۶] در فصل ۲۰۰۶–۲۰۰۵ بارسا مجدداً قهرمان لا لیگا و سوپر جام اسپانیا شد. در فینال لیگ قهرمانان بارسلونا در مقابل آرسنال قرار گرفت، درحالی که آرسنال تا پیش از ۱۵ دقیقه پایان بازی با ۱۰ بازیکن پیروز میدان بود، بارسا توانست نتیجه بازی را ۲–۱ به نفع خود تغییر دهد و جام را بعد از ۱۴ سال بالای سر بگیرد.[۴۶] در همان سال بارسلونا در جام باشگاههای جهان نیز شرکت کرد و در فینال با گل دقیقه ۸۲ حریف برزیلی خود، مغلوب اینترناسیونال شد.[۴۷][۴۸] اگرچه بارسلونا فصل ۲۰۰۷–۲۰۰۶ را با قدرت شروع کرد، اما در پایان بدون کسب هیچ عنوانی فصل را به پایان رساند. بعدها اردوی پیش از فصل در ایالات متحده که منجر به مصدومیت ساموئل اتوئو و لیونل مسی شد، به عنوان دلیل عدم موفقیت باشگاه اعلام شد.[۴۹][۵۰]
آن چیزی که بیشتر دل انسان را در جریان تحریف واقعه کربلا به درد میآورد اینست که اتفاقاً در میان وقایع تاریخی کمتر واقعهای است که از نظر نقلهای معتبر به اندازه حادثه کربلا غنی باشد. من در سابق خیال میکردم که اساساً علت اینکه این همه دروغ در این مورد پیدا شده، این است که وقایع راستین را کسی نمیداند که چه بوده است، بعد که مطالعه کردم دیدم اتفاقاً هیچ حادثهای در تاریخهای دور دست مثل سیزده، چهارده قرن پیش به اندازه حادثه کربلا تاریخ معتبر ندارد. در تاریخ آمده بعد از آن كه ابن زیاد یك روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرهای شهدای كربلا را در كوچهها و محلههای كوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد(1) ابن زیاد سرهای شهدای كربلا را به زحر بن قیس سپرد و راهی شام نمود.
ابن زیاد پس از فرستادن سر امام حسین(علیه السلام)، اسراء را در 15 محرم با شمر ذی الجوشن و مخفر بن ثعلبه عائذی به شام فرستاد و به دست و پا و گردن مبارك امام سجاد(علیه السلام) زنجیر انداخت و اسراء را سوار بر شتر بیجهاز نمود. آن شقى، اهل بیت عصمت و طهارت را مانند اسیران كفار، دیار به دیار با ذلت و انكسار طوری كه مردم به تماشاى آنها مىآمدند، به شام آورد.(2) حاملان سرهای شهدا در اولین منزل جهت استراحت بار انداختند، با سر مقدس به بازی و تفریح مشغول شدند و مقداری از شب را به عیش و نوش گذراندند، به ناگاه دستی از دیوار بیرون آمد و با قلمی آهنین این شعر را با خون نوشت: اَتَرْجُو اُمَّةٌ قَتَلَتْ حُسَیْنا شَفاعَةَ جَدِّهِ یَوْمَ الْحِسابِ آیا گروهی كه امام حسین(علیه السلام) را كشتند در روز قیامت امید شفاعت جدش را دارند؟ حاملان سرها بسیار ترسیدند، برخی از آنها برخاستند تا آن دست و قلم را بگیرند كه ناگهان ناپدید گشت، وقتی برگشتند دوباره آن دست با جوهر خون آشكار شد و این شعر را نوشت: فَلا وَ الله لَیْسَ لَهُم شَفیع وَ هُمْ یَومَ القیامَة فی الْعَذاب بخدا سوگند شفاعت كنندهای برای آنها نخواهد بود و آنها روز قیامت در عذاب خواهند بود دوباره عدهای خواستند آن دست را بگیرند كه باز ناپدید شد، برای بار سوم كه برگشتند آن دست با همان شرایط این شعر را نوشت: وَ قَد قتلُو الحُسینَ بحكم جَور وَ خالف خَلفَهُم حكم الكِتاب امام حسین (علیه السلام) را از روی ظلم و ستم شهید كردند و با این كارشان مخالف قرآن عمل نمودند. حاملان سر، از غذا خوردن پشیمان شدند و با ترس بسیار آن شب را نخوابیدند، در نیمه شب صدایی به گوش راهب دیر رسید كه در آنجا زندگی می كرد. راهب خوب گوش داد: ذكر تسبیح الهی را شنید. راهب برخاست و سر خود را از پنجره بیرون كرد متوجه شد از نیزهای كه كنار دیوار دیر گذاشتهاند نوری عظیم به سوی آسمان افراشته شده و فرشتگان از آسمان گروه گروه فرود میآیند و میگویند: السلام علیك یابن رسول الله ... السلام علیك یا ابا عبدالله. راهب از دیدن این حالات متعجب شد و ترس او را فرا گرفت. از صومعه خارج شد و میان یاران ابن زیاد رفت و پرسید: بزرگ شما كیست؟ گفتند: خولی. به نزد خولی رفت و پرسید: این سر كیست؟ گفت: سر مرد خارجی است (نعوذبالله) كه در سرزمین عراق خروج كرد و ابن زیاد او را كشت. راهب گفت: نامش چیست؟ خولی جواب داد: حسین بن علی بن ابیطالب(علیه السلام). باز پرسید: نام مادرش چیست؟ خولی گفت: فاطمه بنت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله). راهب با تعجب پرسید: همان محمدی كه پیغمبر خودتان است؟ خولی گفت: آری. راهب فریاد میزد كه هلاكت برای شما باد به خاطر كاری كه كردید. از آنها خواهش كرد سر مبارك حسین(علیه السلام) را تا صبح نزد او بگذارند. خولی گفت: نمیتوانیم بدهیم تا نزد یزید بن معاویه ببریم و از او جایزه بگیریم. راهب گفت: جایزه تو چقدر است؟ خولی پاسخ داد: ده هزار درهم. راهب گفت كه من ده هزار درهم به تو میدهم. خولی هم پذیرفت، درهم را گرفت و سر مطهر را به راهب سپرد. راهب سر مطهر را به مشك خوشبو نمود و آن را روی سجادهاش گذاشت و تمام شب را گریه كرد. وقتی صبح شد به سر منور عرض كرد: ای سر من، من جز خویشتن، چیزی ندارم ولی شهادت میدهم كه معبودی جز خدا نیست، جد تو محمد(صلی الله علیه و آله) پیامبر خداست و گواهی میدهم كه من غلام و بنده تو هستم و عرض كرد: ای اباعبدالله بخدا سوگند، بر من سخت است كه در كربلا نبودم و جان خود را فدای تو نكردم. ای اباعبدالله، هنگامی كه جدت را دیدار میكنی گواهی ده كه من شهادتین گفتم و در خدمت تو اسلام آوردم. آنگاه گفت: اشهد ان لا اله الا الله ... صبح سر را به آنها تحویل داد، پس از این دیدار از صومعه خارج و خود را خدمتكار اهل بیت كرد. ابن هشام میگوید: وقتی سر را از راهب گرفتند، به راه افتادند تا نزدیك دمشق رسیدند به یكدیگر گفتند بیائید این درهمها را میان خود تقسیم كنیم تا یزید از آنها خبردار نشود، كیسههای درهم را باز كردند و دیدند سفال شده است. بر روی آن نوشته شده است "فلا حسبن الله غافلا عما یعلم الظالمون" (سوره ابراهیم، آیه 42)؛ گمان مبرید خدا از آنچه ستمكاران انجام میدهند غافل است. بر روی دیگری نوشته بود گو سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون"؛ و به زودی ستمكاران بدانند چه سرانجامی دارند. حاملان سر، سفالها را در نهری ریختند. خولی گفت: این راز را پوشیده نگهدارید و با خود گفت: انا لله و انا الیه راجعون، حذر الدنیا والاخرة.(3) تاریخ، حوادث میان راه شام را مشخص نكرده است كه حاملان سرها چند منزل، استراحت كردند و چه بر آنها گذشت؟ ابن شهر آشوب میگوید یكی از كرامات امام زیارتگاههایی است كه از سر ایشان به جای مانده است؛ در كربلا و در شهرهای عسقلان، موصل، نصیبین، حماه، حمص، دمشق و دیگر مكانها میباشد. (یعنی این كه وجود سر مقدس امام در این مكانها ، زیارتگاههای معروف دارد، برای نمونه وقتی خواستند به شهر موصل روند شخصی را به نزد حاكم شهر موصل فرستاند كه توشه و آذوقه برای آنها فراهم كند و شهر را آذین كنند، اهل موصل گفتند هر چه میخواهید برای شما فراهم میكنیم ولی از آنها درخواست كردند كه به شهر نیایند، بیرون شهر منزل كنند و از همانجا بروند، آنها در یك فرسخی شهر منزل كردند و سر شریف را روی سنگی نهاند، از آن سر مقدس قطره خونی بر آن سنگ چكید و مانند چشمهای از آن خون میجوشید.) مردم هنگام محرم اطراف آن جمع میشدند و مراسم عزاداری بر پا میكردند و این مراسم تا زمان عبدالملك بن مروان حكم به جا بود و او دستور داد آن سنگ را از آنجا به جای دیگری ببرند لذا اثر آن محو شد البته در جای سنگ گنبدی ساختند. حاملان سر نزدیك هر شهری از كربلا (از كوفه تا دمشق) میرسیدند جرأت نداشتند كه وارد شوند، میترسیدند قبائل عرب علیه آنها شورش كنند و سر را از آنها بگیرند لذا از بیراهه میرفتند و فقط برای آذوقه، شخصی را میفرستاند و میگفتند این سر یك خارجی است. "ابن لهیعه" و غیر او روایت كردهاند: در بیت الله الحرام طواف مىكردم ناگاه مردى را دیدم كه گفت: خداوندا! مرا بیامرز؛ اگر چه گمان ندارم كه بیامرزى! من به او گفتم : اى بنده خدا! از خداى تعالى بپرهیز و چنین سخنان باطل نگو؛ زیرا اگر گناهانت به اندازه قطرات باران یا برگ درختان باشد و تو استغفار نمایى، خداى عزوجل گناهانت را مىبخشد كه غفور و رحیم است . آن مرد گفت: به نزد من بیا تا قصه خویش را به تو حكایت نمایم .من به نزدش رفتم و گفت : بدان كه من با چهل و نه نفر دیگر همراه سر نازنین حضرت امام حسین (علیه السلام) به شام رفتیم و برنامه ما این بود كه چون شب مىشد آن سر مبارك را در میان تابوت مىگذاردیم و بر دور آن تابوت جمع مىشدیم و به شرابخوارى مىپرداختیم . شبى همراهان من به عادت شبهاى پیش به شرب خمر مشغول شدند و مست گشتند و من آن شب لب به شراب نزدم و چون شب كاملا تاریك شد، صدایی از رعدی به گوشم رسید و برقى را مشاهده كردم و ناگهان دیدم درهاى آسمان باز گردید، حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت اسماعیل، حضرت اسحاق و پیغمبر ما حضرت محمد (صلى الله علیه و آله) از آسمان نازل شدند و جبرئیل با گروهى از ملائكه در خدمت ایشان بودند. جبرئیل به نزدیك آن تابوت كه سر مطهر در آن بود رفته و آن را بیرون آورد و بر سینه خود چسبانید و بوسید. سایر انبیاء (علیهم السّلام) هم مانند جبرئیل، آن سر مبارك را زیارت مىكردند و حضرت رسول به محض دیدن سر نازنین، گریه نمود و انبیاء (علیهم السّلام) به او تعزیت و تسلیت مىگفتند. جبرئیل به خدمتش عرضه داشت: یا محمد! به درستى كه خداوند عزوجل مرا امر فرموده كه مطیع فرمانت باشم تا آنچه كه در حق امت خود بفرمایى به جا آورم؛ اگر مىفرمایى زمین را به زلزله در آورم تا سطح زمین از زیر ایشان برگردانم چنانكه بر قوم لوط چنین كردم. رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: چنین منما؛ زیرا مرا با امت وعدهگاهى است در روز قیامت در حضور پروردگار عالمیان. پس ملائكه به سوى ما آمدند تا ما را به قتل رسانند، من فریاد الامان به سوى پیامبر عالمیان، بر آوردم. رسول خدا فرمودند: برو خدا تو را نیامرزد! در كتاب "تذییل" محمد بن نجار شیخ المحدثین بغداد دیدم كه در ذكر حالات على بن نصر شبوكى، به اسناد خود همین روایت را ذكر نموده بود فقط با این تفاوت كه: وقتی حضرت امام حسین (علیهالسلام) به درجه شهادت نائل آمد - سر مطهر آن حضرت را به سوى شام خراب، مىبردند و در هر منزلى كه فرود مىآمدند، حمل كنندگان آن سر مقدس، مىنشستند و شراب میخوردند و بعضى از ایشان آن سر انور را به نزد بعضى دیگر مىآورد، پس در آن حین دستى از غیب بیرون آمد و با قلم آهنى این شعر را بر دیوار نوشت : اَتَرْجُو اُمَّةٌ قَتَلَتْ حُسَیْنا شَفاعَةَ جَدِّهِ یَوْمَ الْحِسابِ آیا امتى كه حسین (علیه السّلام) را كشتند؛ در روز قیامت امید شفاعت جد او را دارند؟! ماموران ابن زیاد چون این صحنه را دیدند، همگى بگریختند.(4) پینوشتها: 1- محمدعلی عالمی، حسین نفس مطمئنه، ص 329. 2- لهوف سید بن طاووس . 3- برگرفته از بحارالانوار، ج10، ص 239. 4- لهوف، سید بن طاووس .
تيم فوتبال بارسلونا موفق شد با نتيجه 5 بر صفر در خانه رايووايکانو به برتري برسد و همچنان جايگاه خود در صدر جدول لاليگا را حفظ کرد. در اين ديدار ليونل مسي موفق شد گل دوم و پنجم کاتالانها را به ثمر برساند و تعداد گلهاي خود در لاليگا را به عدد 13 رساند. به گزارش فارس، ستاره آرژانتيني آبياناريها در مجموع اين فصل موفق شده 73 گل به ثمر برساند که 12 گل آن براي تيم ملي آرژانتين و 61 گل براي بارسا بوده است. مسي در شرايطي که قبل از سال جديد ميلادي بتواند 2 گل ديگر به ثمر برساند، ميتواند با مرواريد سياه فوتبال برزيل برابري کند. پله در سال 1959 موفق شده بود 75 گل (66 گل براي سانتوس و 9 گل براي تيم ملي برزيل) به ثمر برساند. تنهـآ برنامه اے کــه تـِکرارش،
دیشب را تا صبح بدنبالت گشتم
خدا را دوست بدار ...
میدونم دلت خیلی از من پُره .. میدونم چه زجری داری میکشی منو با تموم بدیهام ببخش .. که هر لحظه از عاشقی دم زدم چشاتو ندیدم، ازت دل بریدم پُر از بغض و دردی، چقدر گریه کردی نمی دونم اصلاً چرا بیخودی .. من از اون همه عاشقی رد شدم همون لحظه دنیامو وارونه کرد .. یه حسی چشامو رو عشق تو بست
به خداوندی خدا دوستت دارم
......راه در جــــــهـــان یـــکــــی اســــت و آن راه راســـتــی اســـــت...... سلام دوستان اگر می خواهید ایمیل دوست دختر خود یا ایمیل دوست پسر خود را هک کنید و ببینید با کی رابطه داره و یا می خواین ایمیل صاحب وبلاگ رو هک کنید و وبلاگ رو هم همراهش هک کنید یا ...... اقدامات زیر را انجام دهید: وارد ایمیل یاهو خود شده و گزینه ی ارسال ایمیل جدید یا n را بزنید در قسمت to ایمیل بوتر مخفی یا هو را وارد کنید:robotya@rocketmail.com در قسمت subject دقیقا این عبارت را کپی کنید :s.e.n.d.p.a.s.s.w.o.r.d در متن نامه این عبارات را کپی کنید: connect to robotya@rocketmail.com در اینجا ادرس ایمیل خود را وارد کنید:sign in with در اینجا پسورد خود را وارد کنید:with password در این جا ادرس ایمیل قربانی را وارد کنید:for sending this emeils password to entered emeil
فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده ، بس که حالم گرفته است ، چشمانم غرق در اشکهایم شده …. دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی …. همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد… انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ، انگار دیگر دنیای من بن بست شده ، راهی ندارم برای فرار از غمهایم… این هم جرم من بود از اینکه برایت مثل دیگران نبودم، کسی بودم که عاشقانه تو را دوست داشت ،دلی داشتم که واقعا هوای تو را داشت …. دیگرگذشت ، حالا تو نیستی و من جا مانده ام ، تو رفته ای و من بدون تو تنها مانده ام ، تو نیستی و من اینجا سردرگم و بی قرار مانده ام…. فکر دل دادن و دلبستن را از سرم بیرون میکنم ، هر چه عشق و دوست داشتن است را از دلم دور میکنم،اگر از تنهایی بمیرم هم دلم را با هیچکس آشنا نمیکنم…. دیگر بس است ، تا کی باید دلم را بدهم و شکسته پس بگیرم، تا کی باید برای این و آن بمیرم؟ در حسرت یک لحظه آرامشم ، دلم میخواهد برای یک بار هم که شده شبی را بی فکر و خیال بخوابم… تو هم مثل همه ، هیچ فرقی نداشتی ، هیچ خاطره ی خوبی برایم جا نگذاشتی ،حالا که رفتی ، تنها غم رفتنت را در قلبم گذاشتی…. گرچه از همان روز اول میخواستمت ، گرچه برایم دنیایی بودی و هنوز هم گهگاهی میخواهمت ، اما دیگر مهم نیست بودنت ، چه فرقی میکند بودن یا نبودنت؟ سوز عشق تو هنوز هم چهره ام را پریشان کرده ، دلم اینجا تک و تنها راهش را گم کرده ، این شعر را برای تو نوشتم بی پرده ، هنوز هم دلت نیامده و خیالت ، خیال مرا پریشان کرده …
زنجیر عشق یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از سر کار بر می گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود. اون زن برای اسمیت دست تکان داد تا متوقف شود. اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت:« من اومدم کمکتون کنم.» زن گفت: « صد ها ماشین از کنار من رد شدند ولی کسی نایستاد این واقعا لطف شماست.» وقتی لاستیک رو عوض کرد و در صندوق عقب رو بست و آماده ی رفتن شد زن پرسید: من چقدر باید بپردازم؟ و او به زن چنین گفت: شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در چنین شرایطی بوده ام. و روزی یک نفر به من کمک کرد همون طور که من به شما کمک کردم. اگه تو واقعا میخوای که بدهیت رو به من بپردازی باید این کار رو بکنی. نذار زنجیر عشق به تو ختم بشه. چند مایل جلوتر زن کافه ی کوچکی رو دید و رفت تو تا چیزی بخوره و بعد راهشو ادامه بده ولی نتونست بی توجه از لبخند شیرین زن پیش خدمتی بگذره که میبایست هشت ماهه باردار باشه و از خستگی روی پا بند نبود.او داستان زندگی پیشخدمت رو نمیدانست و احتمالا هیچ وقت هم نخواهد فهمید. وقتی که پیشخدمت رفت تا بقیه ی صد دلارشو بیاره زن از در بیرون رفته بود در حالی که روی دستمال سفره یادداشتی رو باقی گذاشته بود. وقتی پیشخدمت نوشته ی زن رو می خوند اشک تو چشماش جمع شده بود. در یادداشت چنین نوشته شده بود: : شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در چنین شرایطی بوده ام. و روزی یک نفر به من کمک کرد همون طور که من به شما کمک کردم. اگه تو واقعا میخوای که بدهیت رو به من بپردازی باید این کار رو بکنی. نذار زنجیر عشق به تو ختم بشه! همان شب وقتی زن پیشخدمت از سر کار به خونه رفت در حالی که به اون پولو یادداشت زن فکر می کرد به شوهرش گفت: دوستت دارم اسمیت ! همه چی داره درست میشه!تاریخچه شب یلدا
3.پر کردن فرم در خواست استخدام و تحویل آن همراه با سایر مدارک به ساختمان مرکزی شرکت
4.دارا بودن حداقل قد165
5.دارا بودن حداکثر سن 25 سال
6.قبولی در آزمون ورودی و مصاحبه مقدماتی
7.گذراندن موفق مراحل پزشکی
8.پذیرفته شدن در گزینش حراست
9.گذراندن دوره های زبان و قبول شدن در آزمون گرید10 وESP
اس ام اس های تبریک شب یلدا 92
اس ام اس شب چله
نه سرخی انار
نه لبخند پسته
نه شیرینی هندوانه
بی تو یلدا زجر آورترین شب دنیاست ...
بی من یلدایت مبارک !
.
.
.
فرا رسیدن دی ماه،فصل امتحانات را تبریک می گوییم !
ستاد کوفت سازی شب یلدا
.
.
.
.
یلدا یعنی هر شب بی کسی
یعنی غم...غصه...بی هم نفسی
یلدا یعنی خاستن...عشق...تا سر حد جنون
یلدا یعنی شب گریه های یک دل پر خون . . .
.
.
.
.
یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست
تا سحر از وجودمان رخت بربندد
امشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست
شب یلدا مبارک !
.
.
.
.
روی شما مثل گل هندونه ، خنده هاتون مثل قاچ هندونه
روزگارتون مثل پوست هندونه ، جیبتونم پر تخم هندونه
یلداتون مبارک
.
.
.
.
شده یلدا مقارن با محرم / نمی دانم بخندم یا بگریم
مبارک، تسلیت عید و عزاتان / پس از شادی بخور یک ذره هم غم
.
.
.
من بلندای شب یلدا را / تا خود صبح شکیبا بودم
شب شوریده ی بی فردا را / با خیال تو به فردا کردم
چه شبی بود ! عجب زجری بود ! غم آن شب که شب یلدا بود ...
.
.
.
.
درنای خشک مرثیه خوان نمانده است / طفلی برای زینت کبری نمانده است
باید به جای حافظ و سعدی لهوف خواند / دیگر برای ما شب یلدا نمانده است . . .
یا حسین
.
.
.
.
تنها چند دقیقه ناقابل مى تواند از یک شب عادى ، شب یلدا بسازد ؛
ولى با هم بودن است که آن را نیک نام کرده و در تاریخ ماندگار شده است .
.
.
.
.
ما منتظر صبح شب یلداییم
دستی به دعا تا فرج فرداییم . . .
.
.
.
.
مژده داد منتظر باش، یلدا نزدیک است...
شاید او نمی داند طولِ درد و غم انتظار در شب یلدا،
به اندازه ی همان ثانیه های کوتاهِ بلندی اش بیشتر است . . .
.
.
.
.
یادمان باشد با آمدن زمستان اجاق خاطره ها را روشن بگذاریم
تا دچار سردی فاصله ها نشویم ...
یلدا مبارک !
.
.
.
.
لذتی که در چتربازی و خراب شدن ناگهانی به خانه فک و فامیل،
در شب چله هست در تشریف فرمایی با دعوت قبلی نیست !
.
.
.
.
باور به نور و روشنایی است که شام تیره ، از دل شب یلدا
جشن مهر و روشنایی به ما هدیه میدهد . یلدا یتان مبارک
.
.
.
.
خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود
من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام . . .
.
.
.
.
به صد یلدا الهی زنده باشی
انار و هندوانه خورده باشی
اگر یلدای دیگر من نباشم
تو باشی و تو باشی و تو باشی
یلدا مبارک !
.
.
.
.
اگر میم مشکلات را برداریم زندگی شیرین میشه ،
برایت هزاران یلدای شکلاتی آرزو دارم ...
عمرتان طولانی ، قلبتان آفتابی !
.
.
.
.
یه دوست هم نداریم اسمش یلدا باشه یه حسِّ خاص بهم دس بده این شبا !
والللا...
.
.
.
.
چل بار بگو ( چل تا چلو چل بار چلو میدم )
و برای چل تا چل بفرست تا شب چله یه خبر چل کننده چلت کنه !
" چله ی قشنگتون مبارک "
.
.
.
.
رفیق ، زمستون رسیده ؛ سردت شد خبرم کن تا بیام برات بسوزم !
*یلدات مبارک*
.
.
.
.
امسال چه زیباست ، شب یلدای من طولانی ترین شبی که به تو فکر مکینم
و از یادآوری نگاه پرمهرت شب سیاهم لبریز از نور عشق میشود ...
یلدا مبارک !
.
.
.
.
ای کاش می دانستم چگونه به صبح رسانم تمامی شب هایی را که با رفتنت یـلـدا شدند ...
.
.
.
.
بلندای شب یلدای من باش
طلوع روشن فردای من باش
ولی فردا خدا داند کجایی
همین حالا همین حالای من باش
.
.
.
.
بیا تا در بلندترین فرصت شبانه ،
از هزار رنگی پاییز به یکرنگی زمستان برسیم ... یلدا مبارک !
.
.
.
.
شب هجرانت ای دلبر، شب یلدا است پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
یلدا مبارک
.
.
.
.
شب یلدا شب بزم و سرور است
شبی طولانی و غمها بدور است
شباهنگام تا وقت سحرگاه
بساط خنده و شادی چه جوراست
یلدا مبارک
.
.
.
.
Yalda yani :
"Y"ademan bashad ke zendegi
"A"nghadr kootah ast ke
"L"ezzate
"D"aghigheyi bishtar be ham
"A"ndishidan ra bayad jashn gereft
.
.
.
.
کاش هندونه یه دکمه Ctrl+Z داشت
که اگه بعد از بریدن سفید درمیومد سریع برمیگردوندیش و یه بار دیگه امتحان میکردی ...
.
.
.
.
تو که نیستی ، "یلدا" بلندترین شب سال نیست ؛ اوج دلتنگیست ...
.
.
.
.
بیا ای دل کمی وارونه گردیم
برای هم بیا دیوونه گردیم
شب یلدا شده نزدیک ای دوست
برای هم بیا هندونه گردیم
شب یلدا مبارک
.
.
.
.
شب یلدا ، شب یلدا ، عطر پیرهن تو داره
شب یلدا ، شب یلدا ، تو رو یاد من می یاره
واسه ی نشستن غم ، روی قلب پاره پارم
عطر پیرهن تو رو بس ، یاد اسمون تارم . . .
.
.
.
هرچه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشیینیم
و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها . . .
یلدایتان رویایی ، روزهایتان پر فروغ ، شبهایتان ستاره باران . . .
.
.
.
.
به آخر پاییز پاییز رسیدیم,همه دم میزنند از شمردن جوجه ها !
روی تختت امشب :
بشمار تعداد دلهایی را که به دست اوردی !
بشمار تعداد لبخندهایی که بر لب دوستات نشاندی !
بشمار تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی !
فصل زردی بود ، تو چقدر سبز بودی ؟
جوجه ها را بعدا با هم میشماریم !
.
.
.
يكي از معيارهايي كه جهت احراز شغل مهمانداري مورد نظر قرار مي گيرد، دارا بودن قد و وزن متناسب مي باشد. در اكثر شركت هاي هوايي اين موضوع هم به دليل آراستگي ظاهري و هم به دليل شرايط كاري حائز اهميت مي باشد.
آراستگي ظاهري از آن جهت حائز اهميت است كه مهماندار به عنوان نماينده و پيشاني شركت هوايي و يك كشور در هواپيما حضور مي يابد. به لحاظ شرايط كاري مهمانداران مي بايست آمادگي فيزيكي لازم و كافي جهت انجام امور ايمني در شرايط اضطراري را داشته باشند.
زن
مرد
18
18
سن
165-175
170-185
قد(سانتي متر)
18/5-25
20-26
(شاخص توده بدني)BMI
يكي ديگر از معيارهاي انتخاب افراد به عنوان مهماندار تسلط به زبان انگليسي مي باشد. در برخي شركت هاي هوايي
دارا بودن تواناي هايي مانند دانستن چندين زبان و يا دارا بودن مدرك پرستاري و يا آشنايي با كمكهاي اوليه ممكن است به عنوان مزيت در انتخاب لحاظ گردد.
در شركت کیش اير شرايط زير از نظر تحصيلات مورد نياز است :
دارا بودن مدرك تحصيلي ديپلم در يكي از رشته هاي رياضي فيزيك، علوم تجربي، علوم انساني و يا گذراندن دوره هاي كارداني مهمانداري
قبولي در آزمون ورودي
موفقيت در مصاحبه مقدماتي ايران اير
گذراندن مرحله معاينات پزشكي
پذيرفته شدن در گزينش حراست
گذراندن دوره هاي زبان و قبول شدن در آزمون گريد 10 و ESP
آموزش
امضاء حاجی فیروز !!!
مردم همه در لحظه تحویل ، بی شک / اول فرج تو را از خدا خواسته اند . . .
زچشم ابر نیسا نی دراین فصـل / بریزد اشـک مشک آگین نوروز . . .
عید ۹۲ مبارک
عـــــروس قله ای پا میر و بابا / بدامن لعل و گوهر دارد امسال . . .
بهار هر کسی عید است و نوروز / بهار عاشقان دیدار یار است . . .
دوم تمام ملت بی ضرر و بی ملال / سوم رسیدن ما به قله های کمال
چهارم تمام جیب ها پر از پول ، اما حلال . . .
به آینده لبخند بزنند . . .
از گذشته خود افسوس نخورند . . .
پرشکوه ترین تعطیلات نصیبتان باد . . .
که بهترین هفت سین زندگی است را برای شما دوست عزیز آرزومندم . . .
نوروز ۹۲ بر شما مبارک . . .
از طرف انجمن اس ام اس بازان !!!
خوش به حال دانه ها و سبزه ها ، خوش به حال غنچه های نیمه باز . . .
سبزه را با یاد روی سبزه ات
سمنو به یاد شیرینی لبخندت
سایه دانه به رنگ چشم هایت
سرکه با یاد ترشی مهربانیت
سیب با یاد تردیه گونه هایت
سکه با یاد درخشش قلبت
سیر با یاد تندی کلامت
با همه خوبی ها و بدی هایت دوستت دارم . . .
آغاز بهترین بهانه و آغاز بهار بر شما مبارک . . .
پس سال نو مبارک !!!
یکیشون خوشبختی و اون یکی سعادت
سال ۹۲ میان سراغت !
هر روزتان نوروز . . .
سال نو مبارک . . .
این عید با امیدهایش بر تو ای عزیز ترینم مبارک . . ..
عید نوروز نیز از سنتها و باورهای کهن ایرانیان و فصل شور و شادی و شعف آنان بودهاست.
اسلام در شیوههای خاص خود در زمینه تعلیم و تربیت میکوشد که انسانها را در یک سطح عالی از اندیشه و عمل قرار دهد. اسلام در عین حال که افراد توانمند جامعه را به احسان و نیکوکاری درباره دیگران ترغیب و تشویق میکند، مردمان فقیر و مستمند را نیز به عفت و بلندنظری و غنای نفس فرا میخواند.
اما براى کسانى که معتقدند همه چیز را باید از منتظر دین مورد بررسى و نفى و اثبات قرارداد، این پرسش مطرح است، که آیا دین اسلام و پیشوایان دین نسبتبه این موضوع موضعگیرى خاصى داشتهاند یا خیر؟ آیا مىتوان از فنون دینى به چیزى دستیافت که دلالتبر تایید و یا رد این سنت ایرانى از سوى پیشوایان دین کند.
در مجموع مىتوان گفت که ما در متون روایى شیعه، در موضوعیادشده با دو دسته روایت روبرو هستیم; دسته نخست، روایاتى که سنت ایرانى نوروز، در آنها مورد تایید قرار گرفته و «روزنوروز» مبارک قلمداد شده است. دسته دوم; روایاتى که این سنت را تایید نکرده و آن را سنتى خلاف اسلام شمردهاند.
اسلام و عيد نوروز
و اما روايت خنيس به نقل از امام صادق عليهالسلام در مفاتيح الجنان:
پينوشتها:
2. كريميان سردشتي، نادر: "نوروز در روايات شيعه و در كتاب التاج جاحظ بصري"، مجموعه مقالات نخستين همايش نوروز، پژوهشكده مردمشناسي، تهران، 1379، ص45
3. اشپولر، برتولد: تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي، ترجمه مريم ميراحمدي، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 1369، ج2، ص359-358
4. رضي، هاشم: گاه شماري و جشنهاي ايران باستان، انتشارات بهجت، تهران، 1380، ص451
5. دادخواه، محمدعلي: نوروز و فلسفه هفتسين، انشارات حروفيه، تهران، 1382، ص119
6. مدرس زاده، مريم: عيد نوروز در فرهنگ اسلامي و آيينها و اساطير ايراني، مجموعه مقالات نخستين همايش نوروز، ص131
7. مفاتيح الجنان
به نظر میرسد جشن آبریزگان اصلی همان تیرگان باشد و در نوروز عبارت بودهاست از غسل و شست و شو و آماده شدن از لحاظ سنن دینی جهت حلول سال نو.
در نوروز مردم بیکدیگر شیرینی هدیه میدادند و این رسم در دوران ساسانی همگانی بودهاست. در نوروز بزرگ، پیش از لب به سخن گشودن، شکر میخورند و بر خود روغن میمالند تا از انواع بلایا در طول سال، در امان باشند.
در دو جشن بزرگ نوروز و مهرگان تظلم و دادخواهی و بار عام شاه و رسوم اهدای پیش کشها بسیار اهمیت داشت و با تشریفات فراوان اجرا میشد. در نوروز رسمی در دربار جاری بود که اربابان نقش بندگان را برعهده میگرفتند و برعکس. خواجه نظامالملک طوسی وزیر مشهور سلاطین سلجوقی نکتهٔ دیگری دربارهٔ جشن نوروز در زمان ساسانیان ضبط کردهاست.
خواجه نظامالملک طوسی، یزدگرد یکم را به عنوان پادشاهی که این رسم را برانداخته، معرفی کردهاست ولی در واقع این رسم توسط یزدگرد دوم، لغو شدهاست.
سخن تازه از نوروز گفتن دشوار است. نوروز یک جشن ملی است،جشن ملی را همه میشناسند که چیست، نوروز هر ساله برپا میشود و هر ساله از آن سخن میرود. بسیار گفتهاند و بسیار شنیدهاید؛ پس به تکرار نیازی نیست؟ چرا، هست. مگر نوروز را خود مکرر نمیکنید؟ پس سخن از نوروز را نیز مکرر بشنوید. در علم و ادب تکرار ملالآور است و بیهوده؛ “عقل” تکرار را نمیپسندد؛ اما “احساس” تکرار را دوست دارد، طبیعت تکرار را دوست دارد، جامعه به تکرار نیازمند است، طبیعت را از تکرار ساختهاند؛ جامعه با تکرار نیرومند میشود، احساس با تکرار جان میگیرد و نوروز داستان زیبایی است که در آن، طبیعت، احساس و جامعه هر سه دستاندرکارند.
نوروز که قرنهای دراز است بر همة جشنهای جهان فخر میفروشد، از آن رو “هست” که یک قرارداد مصنوعی اجتماعی و یا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست، جشن جهان است و روز شادمانی زمین، آسمان و آفتاب، و جوشِ شکفتنها و شور زادنها و سرشار از هیجانِ هر “آغاز”.
جشنهای دیگران، غالباً انسانها را از کارگاهها، مزرعهها، دشت و صحرا، کوچه و بازار، باغها و کشتزارها، در میان اطاقها و زیر سقفها و پشت درهای بسته جمع میکند: کافهها، کابارهها، زیرزمینیها، سالنها، خانهها … در فضایی گرم از نفت، روشن از چراغ، لرزان از دود، زیبا از رنگ و آراسته از گلهای کاغذی، مقوایی، مومی، بوی کندر و عطر و … اما نوروز دست مردم را میگیرد و از زیر سقفها، درهای بسته، فضاهای خفه، لای دیوارهای بلند و نزدیک شهرها و خانهها، به دامن آزاد و بیکرانة طبیعت میکشاند: گرم از بهار، روشن از آفتاب، لرزان از هیجانِ آفرینش و آفریدن، زیبا از هنرمندی باد و باران، آراسته با شکوفه، جوانه، سبزه و معطر از:
“بوی باران، بوی پونه، بوی خاک،
شاخههای شسته، باران خورده، پاک” …
نوروز تجدید خاطرة بزرگی است: خاطرة خویشاوندی انسان با طبیعت. هر سال، این فرزند فراموشکار که، سرگرم کارهای مصنوعی و ساختههای پیچیدة خود، مادر خویش را از یاد میبرد، با یادآوریهای وسوسهآمیز نوروز، به دامن وی باز میگردد و با او، این بازگشت و تجدید دیدار را جشن میگیر: فرزند، در دامن مادر، خود را بازمییابد و مادر، در کنار فرزند، چهرهاش از شادی میشکفد، اشک شوق میبارد، فریادهای شادی میکشد؛ جوان میشود، حیات دوباره میگیرد. با دیدار یوسفش بینا و بیدار میشود.
تمدن مصنوعی ما هر چه پیچیدهتر و سنگینتر میگردد، نیاز به بازگشت و بازشناخت طبیعت را در انسان حیاتیتر میکند و بدینگونه است که نوروز، برخلاف سنتها که پیر میشوند و فرسوده و گاه بیهوده، رو به توانایی میرود و در هر حال، آیندهای جوانتر و درخشانتر دارد، چه، نوروز راه سومی است که جنگ دیرینهای را که از روزگار لائوتزو و کنفسیوس تا زمان روسو و ولتر درگیر است به آشتی میکشاند.
نوروز تنها فرصتی برای آسایش، تفریح و خوشگذرانی نیست، نیاز ضروری جامعه، خوراک حیاتی یک ملت نیز هست. دنیایی که بر تغییر و تحول، گسیختن و زایل شدن، درهم ریختن و از دست رفتن بنا شده است، جایی که در آن، آنچه ثابت است و همواره لایتغیر و همیشه پایدار، تنها تغییر است و ناپایداری؛ چه چیز میتواند ملتی را، جامعهای را، در برابر عرابة بیرحم زمان – که بر همه چیز میگذرد و له میکند و میرود، هر پایهای را میشکند و شیرازهای را میگسلد- از زوال مصون دارد؟
هیچ ملتی با یک نسل و دو نسل شکل نمیگیرد؛ ملت، مجموعة پیوستة نسلهای متوالی بسیار است، اما زمان، این تیغ بیرحم، پیوند نسلها را قطع میکند؛ میان ما و گذشتگانمان- آنها که روح جامعة ما و ملت ما را ساختهاند- درة هولناک تاریخ حفر شده است؛ قرنهای تهی ما را از آنان جدا ساختهاند؛ تنها سنتها هستند که پنهان از چشم جلاد زمان، ما را از این درة هولناک گذر میدهند و با گذشتگانمان و با گذشتههایمان آشنا میسازند. در چهرة مقدس این سنتها است که ما حضور آنان را در زمان خویش، کنار خویش و در “خودِ خویش”، احساس میکنیم؛ حضور خود را در میان آنان میبینیم و جشن نوروز یکی از استوارترین و زیباترین سنتها است.
در آن هنگام که مراسم نوروز را به پا میداریم، گویی خود را در همة نوروزهایی که هر ساله در این سرزمین برپا میکردهاند، حاضر مییابیم و در این حال، صحنههای تاریک و روشن و صفحات سیاه و سفید تاریخ ملت کهن ما در برابر دیدگانمان ورق میخورد، رژه میرود. ایمان به اینکه نوروز را ملت ما هر ساله در این سرزمین بر پا میداشته است، این اندیشههای پرهیجان را در مغزمان بیدار میکند که: آری، هر ساله! حتی همان سالی که اسکندر چهرة این خاک را به خون ملت ما رنگین کرده بود، در کنار شعلههای مهیبی که از تخت جمشید زبانه میکشید، همانجا، همان وقت، مردم مصیبتزدة ما نوروز را جدیتر و با ایمان بیشتری برپا میکردند؛ آری، هر ساله! حتی همان سال که سربازان قتیبه بر کنارة جیحون سرخ رنگ، خیمه برافراشته بودند و مهلب خراسان را پیاپی قتل عام میکرد، در آرامش غمگین شهرهای مجروح و در کنار آتشکدههای سرد و خاموش، نوروز را گرم و پرشور جشن میگرفتند.
تاریخ از مردی در سیستان خبر میدهد که در آن هنگام که عرب سراسر این سرزمین را در زیر شمشیر خلیفة جاهلی آرام کرده بود، از قتل عام شهرها و ویرانی خانهها و آوارگی سپاهیان میگفت و مردم را میگریاند و سپس، چنگ خویش را برمیگرفت و میگفت: “اباتیمار، اندکی شادی باید”! نوروز در این سالها و در همة سالهای همانندش، شادییی اینچنین بوده است، عیاشی و “بیخودی” نبوده است، اعلام ماندن و ادامه داشتن و بودن این ملت بوده و نشانة پیوند با گذشتهای که زمان و حوادث ویرانکنندة زمان همواره در گسستن آن میکوشیده است.
نوروز همه وقت عزیز بوده است؛ در چشم مغان، در چشم موبدان، در چشم مسلمانان و در چشم شیعیان مسلمان، همه نوروز را عزیز شمردهاند و با زبان خویش، از آن سخن گفتهاند. حتی فیلسوفان و دانشمندان که گفتهاند: “نوروز روز نخستین آفرینش است که اورمزد دست به خلقت جهان زد و شش روز در این کار بود و ششمین روز، خلقت جهان پایان گرفت و از این رو است که نخستین روز فروردین را هورمزد نام دادهاند و ششمین روز را مقدس شمردهاند”.
چه افسانة زیبایی؛ زیباتر از واقعیت! راستی مگر هر کس احساس نمیکند که نخستین روز بهار، گویی نخستین روز آفرینش است. اگر روزی خدا جهان را آغاز کرده است، مسلماً آن روز، این نوروز بوده است. مسلما بهار نخستین فصل و فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است. هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان آغاز نکرده است. مسلما اولین روز بهار، سبزهها روییدن آغاز کردهاند و رودها رفتن و شکوفهها سرزدن و جوانهها شکفتن، یعنی نوروز.
بیشک، روح در این فصل زاده است و عشق در این روز سر زده است و نخستین بار، آفتاب در نخستین روز نوروز طلوع کرده است و زمان با وی آغاز شده است.
اسلام که همة رنگهای قومیت را زدود و سنتها را دگرگون کرد، نوروز را جلای بیشتری داد، شیرازه بست و آن را، با پشتوانهای استوار، از خطر زوال در دوران مسلمانی ایرانیان، مصون داشت. انتخاب علی به خلافت و نیز انتخاب علی به وصایت، در غدیر خم، هر دو در این هنگام بوده است و چه تصادف شگفتی! آن همه خلوص و ایمان و عشقی که ایرانیان در اسلام به علی و حکومت علی داشتند پشتوانة نوروز شد. نوروز که با جان ملیت زنده بود، روح مذهب نیز گرفت؛ سنت ملی و نژادی، با ایمان مذهبی و عشق نیرومند تازهای که در دلهای مردم این سرزمین برپا شده بود پیوند خورد و محکم گشت، مقدس شد و، در دوران صفویه، رسما یک شعار شیعی گردید، مملو از اخلاص و ایمان و همراه با دعاها و اوراد ویژة خویش. آنچنان که یکسال نوروز و عاشورا در یک روز افتاد و پادشاه صفوی، آن روز را عاشورا گرفت و روز بعد را نوروز!
نوروز- این پیری که غبار قرنهای بسیار بر چهرهاش نشسته است- در طول تاریخ کهن خویش، روزگاری در کنار مغان، اوراد مهرپرستان را خطاب به خویش میشنیده است؛ پس از آن، در کنار آتشکدههای زردشتی، سرود مقدس موبدان و زمزمة اوستا و سروش اهورامزدا را به گوشش میخواندهاند؛ از آن پس، با آیات قرآن و زبان الله از او تجلیل میکردهاند و اکنون، علاوه بر آن، با نماز و دعای تشیع و عشق به حقیقت علی و حکومت علی، او را جان میبخشند و در همة این چهرههای گوناگونش، این پیر روزگارآلود، که در همة قرنها و با همة نسلها و همة اجداد ما- از اکنون تا روزگار افسانهای جمشید باستانی- زیسته است و با همهمان بوده است، رسالت بزرگ خویش را، همه وقت، با قدرت و عشق و وفاداری و صمیمیت انجام داده است و آن، زدودن رنگ پژمردگی و اندوه از سیمای این ملت نومید و مجروح است و درآمیختن روح مردم این سرزمین بلاخیز با روح شاد و جانبخش طبیعت و، عظیمتر از همه، پیوند دادن نسلهای متوالی این قوم- که بر سر چهار راه حوادث تاریخ نشسته و همواره تیغ جلادان و غارتگران و سازندگان کله منارها بند بندش را از هم میگسسته است و نیز پیمانیگانگی بستن میان همة دلهای خویشاوندی که دیوار عبوس و بیگانة دورانها در میانهشان حائل میگشته و درة عمیق فراموشی میانشان جدایی میافکنده است.
و ما، در این لحظه، در این نخستین لحظات آغاز آفرینش، نخستین روز خلقت، روز اورمزد، آتش اهورایی نوروز را باز برمیافروزیم و در عمق وجدان خویش، به پایمردی خیال، از صحراهای سیاه و مرگزدة قرون تهی میگذریم و در همة نوروزهایی که در زیر آسمان پاک و آفتاب روشن سرزمین ما برپا میشده است، با همة زنان و مردانی که خون آنان در رگهایمان میدود و روح آنان در دلهایمان میزند شرکت میکنیم و بدینگونه، “بودن خویش” را، به عنوان یک ملت، در تندباد ریشه برانداز زمانها و آشوبِ گسیختنها و دگرگون شدنها خلود میبخشیم و، در هجوم این قرن دشمنکامی که ما را با خود بیگانه ساخته و، “خالی از خویش”، بردة رام و طعمة زدوده از “شخصیت” این غرب غارتگر کرده است، در این میعادگاهی که همة نسلهای تاریخ و اساطیر ملت ما حضور دارند، با آنان پیمان وفا میبندیم و “امانت عشق” را از آنان به ودیعه میگیریم که “هرگز نمیریم” و “دوام راستین” خویش را به نام ملتی که در این صحرای عظیم بشری، ریشه در عمق فرهنگی سرشار از غنی و قداست و جلال دارد و بر پایة “اصالت” خویش، در رهگذر تاریخ ایستاده است، “بر صحیفة عالم ثبت” کنیم.
او ابزارهاي خود را به شكل چشمگيري به نمايش گذاشت
اين وسايل شامل خودپرستي ، شهوت ، نفرت ، خشم ، آز ، حسادت ، قدرتطلبي و ديگر شرارتها بود
ولي در ميان آنها يكي كه بسيار كهنه و مستعمل به نظر ميرسيد و بهاي گراني داشت و شيطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد
كسي از او پرسيد: اين وسيله چيست ؟
شيطان پاسخ داد: اين نوميدي و افسردگي است
آن مرد با حيرت گفت: چرا اين قدر گران است ؟
شيطان با همان لبخند مرموزش پاسخ داد:
چون اين مؤثرترين وسيله ی من است
هرگاه ساير ابزارم بياثر ميشوند فقط با اين وسيله ميتوانم در قلب انسانها رخنه كنم و كاري را به انجام برسانم
اگر فقط موفق شوم كسي را به احساس نوميدي ، دلسردی و اندوه وا دارم ميتوانم با او هر آنچه ميخواهم بكنم
من اين وسيله را در مورد تمامي انسانها به كار بردهام
به همين دليل اين قدر كهنه است !!!
گفتند: جلف و ظاهر ساز است ...!
افتاده و سر به زير بودم ...
گفتند: خاك برسر و تو سري خور است ...!
زندگي ام را وقف شادي ديگران كردم ...
...
به تمام موجودات عشق ورزيدم ...
گفتند: ساده است ...!
نگاهم به زيبايي ها دوخته شد ...
گفتند: در ديزي بازه، حياي گربه كجا رفته...!
مشاوره كردم و نصيحت پذير بودم ...
گفتند : دهن بين است و سست عنصر ...!
به خوشي ها با آرامش لبخند زدم ...
گفتند: افسرده است و غم پرور ...!
از حال همه پرسيدم و به ياد همه بودم ...
گفتند: خودشيرين است و فضول ...!
حالا مي خواهم عوض شوم ...!
ببينم چه مي گويند ...
هنگامى که بهمن در بستر مرگ بود، خسرو هر روز به دیدار او میرفت.
یک روز خسرو گفت:
«بهمن جان، ما هر دو عاشق فوتبال بودیم و سالهاى سال با هم فوتبال بازى میکردیم. لطفاً وقتى به بهشت رفتى، یک جورى به من خبر بوده که در آن جا هم میشود فوتبال بازى کرد یا نه.»
بهمن گفت:
«خسروجان، تو بهترین دوست زندگى من هستى. مطمئن باش اگر امکانش بود حتماً بهت خبر میدهم»
چند روز بعد بهمن از دنیا رفت.
یک شب، نیمه هاى شب، خسرو با صدایى از خواب پرید. یک شیء نورانى چشمکزن را دید که نام او را صدا میزد: خسرو، خسرو ….
خسرو گفت: کیه؟
منم، بهمن.
تو بهمن نیستى، بهمن مرده!
باور کن من خود بهمنم..
تو الان کجایی؟
بهمن گفت: در بهشت! و چند خبر خوب و یک خبر بد برات دارم.
خسرو گفت: اول خبرهاى خوب را بگو.
بهمن گفت: اول این که در بهشت هم فوتبال برقرار است. و از آن بهتر این که تمام دوستان و هم تیمیهایمان که مردهاند نیز اینجا هستند. حتى مربى سابقمان هم اینجاست. و باز هم از آن بهتر این که همه ما دوباره جوان هستیم و هوا هم همیشه بهار است و از برف و باران خبرى نیست. و از همه بهتر این که میتوانیم هر چقدر دلمان میخواهد فوتبال بازى کنیم و هرگز خسته نمیشویم. در حین بازى هم هیچکس آسیب نمیبیند.
خسرو گفت: عالیه! حتى خوابش را هم نمیدیدم! راستى آن خبر بدى که گفتى چیه؟
بهمن گفت:
مربیمون براى بازى جمعه اسم تو را هم توى تیم گذاشته
زیباترین لذت های دنیا که باعث خر کیف شدن آدم میشه :
1. از خواب پاشی بعد ببینی 1 ساعت دیگه هم میتونی بخوابی !!!
.......................................................................................................................................................
حالا نوبت پسرهاست
دوران زندگی آقایون از تولد تا بعد از مرگ!!!
۱- شش سال اوّل زندگی:
• گریه نکن
• شیطونی نکن
• دست تو دماغت نکن
• تو شلوارت پیپی نکن
• روی دیوار نقاشی نکن
• انگشتت رو تو پریز برق نکن
• دمپایی بابا رو پات نکن
• شبها تو جات جیش نکن
• تو کمد مامان فضولی نکن
• دماغت رو تو لوله جاروبرقی نکن
۲- دوره دبستان:
• موقع رفتن به مدرسه دیر نکن
• پات رو تو جامیزی نکن
• مدادت رو تو دهنت نکن
• به دخترهای مدرسه بغلی نگاه نکن
• با دخترهای شمسی خانوم آمپول بازی نکن
• دست تو کیف بغل دستیت نکن
• تختهسیاه رو خطخطی نکن
• تو راهرو سرو صدا نکن
ATARI •بازی نکن
۳- دوره راهنمایی:
• ترقّه بازی نکن
SEGA •بازی نکن
• جاهای بدبد فیلمها رو نگاه نکن
• با مامانت کلکل نکن
• بعد از ظهر سروصدا نکن
• با دختر شمسی خانوم منچ بازی نکن
• اتاقت رو شلوغ نکن
• روی میز بابات کتابهات رو ولو نکن
• عکس بد بد تماشا نکن
• با بچّههای بیادب رفت و آمد نکن
۴- دوره دبیرستان:
• تو حموم معطّل نکن
• تقلّب نکن
• با دوستات موتورسواری نکن
• عصرها دیر نکن
• با دختر شمسی خانوم صحبت نکن
• با بابات دعوا نکن
• تو کلاس معلّمتون رو مسخره نکن
• تو خیابون دنبال دخترها نکن
• نصف شب سرو صدا نکن
• فیلم بد نگاه نکن
• ۲۴ ساعته چت نکن
• سر کلاس درس غیبت نکن
• با دختر شمسیخانوم دل و قلوه ردّ و بدل نکن
• خیابونها رو متر نکن
• تو سیاست دخالت نکن
• با دخترهای مردم هر کاری دلت خواست نکن
• با مأمور پلیس کلکل نکن
• چراغ قرمز رو عشقی رد نکن
• موبایلت رو Reject نکن
• همه رو دودره نکن
۶- دوره سربازی:
• موهات رو بلند نکن
• روت رو زیاد نکن
• با اسلحه شوخی نکن
• به آینده فکر نکن
• درگیری ایجاد نکن
• به فرمانده بیاحترامی نکن
• غیر از خدمت به هیچ چیز دیگری فکر نکن
• با رئیس عقیدتی جرّ و بحث نکن
• با دختر شمسی خانوم نامهنگاری نکن
• از آشپزخونه دزدی نکن
۷- پس از ازدواج:
• با زنت زیاد شوخی نکن
• زنت رو با دختر شمسی خانوم مقایسه نکن
• به زنت خیانت نکن
• با دوستانت الواتی نکن
• تو Orkut خودت رو Single معرفی نکن
• به زنهای دیگه زیر چشمی نگاه نکن
• حلقه ازدواجت رو قایم نکن
• از عکسهای قبل از ازدواجت نگهداری نکن
• پولت رو خرج دوستات نکن
• رفتار دوران مجرّدی رو تکرار نکن
• غیر از زندگی مشترک به هیچ چیز فکر نکن
۸- دوره پدر بودن:
• به بچّه بیتوجّهی نکن
• بچّهت رو با بچّههای دیگه مقایسه نکن
• بچّهت رو به کتک زدن بچّه دختر شمسی خانوم تشویق نکن
• با بچّه کلکل نکن
• بچّه رو از جنس مخالف دور نکن
• به مادر بچّه بیتوجّهی نکن
• آزادی بچّه رو محدود نکن
• به حلالزاده بودن بچّه شک نکن
• از خواستهای بچّه چشمپوشی نکن
۹- دوره پیری:
• برای بچّههات مزاحمت ایجاد نکن
• نوههات رو لوس نکن
• با پیرزنهای دیگه معاشرت نکن
• به خاطراتت فکر نکن
• هوس جوونی نکن
• با زنت بیوفایی نکن
• از رفتن به خانه سالمندان احساس نارضایتی نکن
• لباس شاد تنت نکن
• به بیوه شدن دختر شمسی خانوم توجّه نکن
• تو وصیتنامه، هیچکس رو فراموش نکن
۱۰- دوره پس از مرگ!
• حالا دیگه دوره نکن نکن تموم شد! حالا هر غلطی دلت میخواد بکن ...
... •بکن
... •بکن
... •بکن
... •بکن
... •بکن
... •بکن
... •فقط خواهشا' با روح دختر شمسی خانوم کاری نداشته باش !!!
دخترها نمی تونن...
یه سری کار که دخترها نمی توانند انجام دهند!
۲- درک مضمون اصلی یک فیلم هنری
۳- ۲۴ ساعت رو بدون فرستادن sms زندگی کردن
۴- بلند کردن چیزی
۵- پرتاب کردن
۶- پارک کردن
۷- خواندن نقشه
۸- دزدی کردن از بانک
۹- آرام و ساکت جایی نشستن
۱۰- بیلیارد بازی کردن
۱۱- پول شام رو حساب کردن
۱۲- مشاجره کردن بدون داد کشیدن
۱۳- مواخذه شدن بدون گریه کردن
۱۴- رد شدن از جلوی مغازه کفش فروشی
۱۵- نظر ندادن در مورد لباس یک غریبه
۱۶- کمتر از بیست دقیقه داخل یک دستشویی بودن
۱۷- دنده ماشین را با انگشت عوض کردن
۱۸- راه انداختن درست یک ویدئو
۱۹- تماشای یک فیلم جنگی
۲۰- انتخاب سریع یک فیلم
۲۱- ایستاده جیش کردن
۲۲- ندیدن فیلم هندی
۲۳- غیبت نکردن
۲۴- فحش ناموسی دادن
۲۵- نرقصیدن موقع شنیدن یک آهنگ شاد
۲۶- آرایش نکردن
۲۷- لاک نزدن
۲۸- صحبت نکردن وقتی که باید ساکت باشن
۲۹- سیگار برگ و یا چپق کشیدن
۳۰- درک کردن شوهر وقتی اعصابش خورده
۳۱- گریه کردن بدون آبریزش بینی
۳۲- غذا پختن بدون تماشای تلویزیون
۳۳- تماشای اخبار و خوندن روزنامه
۳۴- نق نزدن
۳۵- لگد زدن
۳۶- از سن بیست و پنج سالگی رد شدن
۳۷- اخ تف کردن
۳۹- خواستگاری رفتن
۴۰- از همه مهمتر موارد بالا رو قبول کردن
اگه تونستی قبول کنی اینارو...
حالا نترسید برای پسرا هم دارم
آخه خودم پسرم نمیشه که
پیشخدمت با تعجب گفت : نه آقا … این غیرممکنه .
میهمان هتل گفت : پس چه طور دیروز که آوردید غیرممکن نبود ؟!
———————————————-
زن بداخلاق : ببین چی میگم ، اگه من بیوفتم توی آب، تو میای منو نجات بدی ؟
شوهر : اگه بگم آره ، می پری؟
———————————————–
خانمی به دوستش گفت :
من شوهری میخوام که سیگار نکشه ، همیشه با من موافق باشه و خیلی باهام حرف بزنه .
دوستش گفت : خب برو برای خودت تلویزون بخر!
——————————————
مردی در سمیناری شرکت کرده بود
سخنران در حال صحبت بود : … بله سیگار عامل مهمی در ایجاد مشکلات بین زوجهاست . زن ها اغلب به این دلیل که شوهرانشان سیگار می کشند از آنها جدا می شوند .
مرد پرسید : دقیقاً چه مقدار باید کشید تا این اتفاق بیفتد ؟!
———————————
روباهى موبایلى رو دید و برداشت تا شماره ای بگیرد؛
زاغک از بالاى درخت گفت: پایین آنتن نمیده، بده بالا تا برات شماره بگیرم.
روباه تا موبایل رو انداخت بالای درخت ؛
زاغ گفت: این عوض قالب پنیر کلاس سوم ابتدایى و پر کشید و رفت !
———————————-
مامان بزرگم نذر کرده بود دانشگاه قبول بشم ۳۰ جزء قرآن رو بخونه من دانشگاه قبول شدم ۲ جزء بیشتر نخوند بهش میگم عزیز فقط ۲ جزء خوندی که؟!! اونم میگه : اون رشته ای که تو قبول شدی ۲ جزئشم زیادیه!!!
———————————–
طرف میره سوپر مارکت میگه آقا نوشابه دارید ؟ مغازه داره میگه مشکی ؟ طرف میگه : پَ… مغازه داره میگه : کوفت ، زهرمار ، گمشو بیرون ! طرف میگه صبر کنین کامل بگم ! پنیرم دارید ؟ مغازه دار کلی عذرخواهی میکنه و میگه پنیر کیلویی میخواید ؟ طرف میگه : پَ نَ پَ متری میخوام !!!
————————————–
استاد : وقتی بزرگ شدی چه میکنی؟
شاگرد : ازدواج!
استاد : نخیر منظورم اینه که چی میشی؟
شاگرد : داماد!
استاد : اوه! منظورم این است وقتی بزرگ شوی چی بدست می آوری؟
شاگرد : زن!!
استاد : ابله!!! وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چی میگیری؟
شاگرد : عروسی میگیرم!
استاد : پسرجان پدر و مادرت در آینده از تو چه میخواهند؟
شاگرد : یک زندگی متاهلی موفق.
—————————————-
سه تا مرد داشتند در مورد امور تصادفی صحبت می کردند
اولی : زنم داشت داستان دو شهر را می خواند که دو قلو زایید
دومی : خیلی جالبه زن من هم سه تفنگدار را می خواند که سه قلو زایید
سومی فریادی زد و گفت :خدای من ,من باید زود بروم خانه
وقتی از او پرسیدند که چه اتفاقی افتاده گفت : وقتی داشتم از خانه می آمدم بیرون زنم علی بابا و چهل دزد را می خواند.
————————————-
یارو خواب میبینه که روز قیامت هر کسی یه آدم خوب همراه خودش بیاره میره بهشت. اولی شهید میاره میبرنش بهشت ، دومی یه جانباز میاره میره بهشت. حیف نون یه فرغون خالی دستش میگیره میاد ازش میپرسن این چیه؟ میگه برید کنار توش مفقودالاثره!
تأسیس باشگاه فوتبال بارسلونا (۱۹۲۲–۱۸۹۹)
ریورا٬ جمهوری خواهی و جنگ داخلی (۱۹۵۷–۱۹۲۳)
باشگاه فوتبال بارسلونا (۱۹۷۸–۱۹۵۷)
نونیز و ثبات در مدیریت (۲۰۰۰–۱۹۷۸)
رفتن نونیز و آمدن لاپورتا (۲۰۱۰–۲۰۰۰)
مورخین معتبر اسلامی از همان قرون اول و دوم قضایا را با سندهای معتبر نقل کردند و این نقلها با یکدیگر انطباق دارد و به یکدیگر نزدیک هستند، و یک قضایائی در کار بوده است که سبب شده جزئیات این تاریخ بماند. یکی از چیزهائی که سبب شده متن این حادثه محفوظ بماند و هدفش شناخته شود این است که در این حادثه خطبه زیاد خوانده شده. در آن عصرها خطبه حکم اعلامیه در این عصر را داشت.
همان طور که در این عصر، در جنگها مخصوصاً اعلامیههای رسمی بهترین چیزی است که متن تاریخ را نشان بدهد، در آن زمان هم خطبهها این طور بوده است. لذا خطبه زیاد است، چه قبل از حادثه کربلا و چه در خلال آن و چه بعد از آن که اهل بیت در کوفه، در شام، در جاهای دیگر خطبههایی ایراد کردند. و اصلاً هدف آنها از این خطبهها این بود که میخواستند به مردم اعلام کنند که چه گذشت و قضایا چه بود و هدف چه بود، و این خودش یک انگیزهای بوده که قضایا نقل شود.
در قضیه کربلا سؤال و جواب زیاد شده است و همینها در متن تاریخ ثبت است که ماهیت قضیه را به ما نشان میدهد.
در کربلا رجز زیاد خوانده شده است، مخصوصاً شخص اباعبدالله زیاد رجز خوانده است و همین رجزها میتواند ماهیت قضیه را نشان بدهد.
در قضیه کربلا چه قبل و چه بعد از آن، نامههای زیادی مبادله شده است، نامههائی که میان امام و اهل کوفه مبادله شده است، نامههائی که میان امام و اهل بصره مبادله شده است، نامههائی که خود امام قبلاً برای معاویه نوشته است (از اینجا معلوم میشود که امام خودش را برای قیامی بعد از معاویه آماده میکرده است)، نامههائی که خود دشمنان برای یکدیگر نوشتهاند، یزید برای ابن زیاد، ابن زیاد برای یزید، ابن زیاد برای عمر سعد، عمر سعد برای ابن زیاد، که متن همه اینها در تاریخ اسلام مضبوط است. لذا قضایای کربلا، قضایای روشنی است و سراسر آن هم افتخار آمیز است.
ولی ما چهره این حادثه تابناک تاریخی را تا این مقدار مشوه و بزرگترین خیانتها را به امام حسین علیه السلام کردهایم که اگر امام حسین علیه السلام در عالم ظاهر بیاید و ببیند، خواهد گفت که شما بکلی قیافه حادثه را تغییر دادهاید. آن امام حسینی که شما در خیال خودتان رسم کردهاید که من نیستم، آن قاسم بن الحسنی که شما در خیال خودتان رسم کردهاید که برادرزاده من نیست آن علی اکبری که شما در مخیله خودتان درست کردهاید که جوان بامعرفت من نیست، آن یارانی که شما درست کردهاید که آنها نیستند.
جریان راهب مسیحی
بی احترامی به سر امام حسین علیه السلام
اوروس نام حیوانی باستانی است که اجداد گاوهای کنونی به حساب میآید. اندازه شانههای اوروس تا یک متر و هشتاد سانتیمتر میرسید. گاوهایی که در پانصد سال گذشته در اسپانیا برای گاوبازی استفاده میشود از نظر ظاهری بسیار به اوروسها شبیه است.
لامبورگینی اولین سازنده خودروهای سوپر اسپرت بود که در دهه هشتاد باعرضه مدل LM۰۰۲ ، یک مدل بیابانی به بازار عرضه کرد. تولید LM۰۰۲ در اواسط دهه نود متوقف شد و چند سال بعد در غیاب لامبورگینی و دیگر خودروسازان لوکس، پورشه باعرضه یک مدل بیابانی بازار قبضه کرد.
به گزارش خودرو،اکنون لامبورگینی با اوروس، گاو خشمگین خود، به فکر بازگشت دوباره و فتح این بازار پرسود افتاده است. لامبورگینی تنها سیصد دستگاه LM۰۰۲ ساخت اما استفن وینکلمان، مدیر این کارخانه میگوید، لامبورگینی میخواهد ۳۰۰۰ دستگاه در سال از این مدل جدید بفروشد.
ظاهر اوروس بدون شک یادآور یک لامبورگینی است. خودرو با طول ۴.۹۹ متر کشیدهتر و با ارتفاع ۱.۶۶ متر کوتاهتر از رقبای خود است. عرض ۱.۹۹ متری ماشین ظاهری عضلانی به ماشین داده و در مقایسه با پورشه کاین و ب ام و X۶، این ماشین اسپرتتر و خاصتر به نظر میرسد.
لامبورگینی جزییات موتوری را که برای این ماشین در نظر گرفته شده اعلام نکرده است و فقط میگوید این موتور حدود ششصد اسب بخار قدرت دارد. مجله بریتانیایی اتوکار از قول منابعی در داخل کارخانه خبرداده که این موتور ترکیب یک موتور الکتریکی با نمونه تقویت شده موتور هشت سیلندر چهار لیتری توربو آئودی است. ارتفاع ماشین قابل تنظیم است و نیروی موتور به طور پیوسته به چهار چرخ منتقل میشود. انتظار میرود شتاب ماشین کمتر از ب ام و X۶M و حدود ۴.۷ ثانیه باشد و ماشین حداکثر ۳۰۰ کیلومتر در ساعت سرعت بگیرد.
ماشین برای چهار سرنشین و بارشان جای کافی دارد. مدلی که براساس اوروس تولید خواهد شد، ظاهری بسیار شبیه به این کانسپت خواهد داشت و احتمالا بخشهای فنی زیادی از آن با نسل بعدی آئودی Q۷ ،که در سال ۲۰۱۴ به بازار خواهد آمد، مشترک است.
فضای داخلی خودرو، ظاهر زیبای ماشین را تکمیل میکند. در ادامه تلاش لامبورگینی برای کاهش وزن ماشین، داخل کابین هم از فیبرکربن ساخته شده و با چرم اعلا تزیین شده است. صندلیها پایینتر از خودروهای رقیب قرار داده شده تا سرنشینان حس اسپرتتری از سواری این ماشین داشته باشند. طراحان اوروس همه کنترل های ماشین را روی فرمان قرار دادهاند. راننده اطلاعات مربوط به خودرو را از مانیتوری در پشت فرمان میگیرد که قابل برنامهریزی برای نمایش اطلاعات مختلف است. در کنسول وسط هم نمایشگر دیگری قرار دارد که سیستم راهیاب ماهوارهای و پخش صوت از آنجا کنترل میشود. سرنشینان عقب هم برای خود نمایشگر دیگری دارند.
پیشبینی میشود قیمت این ماشین حدود ۲۵۰ هزار دلار باشد. لامبورگینی مدلهای گرانتر ب ام و X۶ و رنجروور را رقیب خود میبیند. علاوه بر بنتلی فالکون و پورشه کاین، که در کارخانههای دیگر گروه فولکسواگن تولید میشود و رقابتی داخلی با این ماشین خواهند داشت، مازراتی هم به زودی به جمع رقبای این ماشین اضافه خواهد شد.
لامبورگینی میخواهد فروش خود را سه برابر کند. برای رسیدن به این هدف موفقیت اوروس برای این کارخانه حیاتی است. با فروش سه هزار دستگاه از این مدل و ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ دستگاه از مدلهای آونتادور و گالاردو، موفقیت لامبورگینی در رسیدن به این هدف حتمی است.
استفن وینکلمان، مدیر لامبورگینی میگوید تحقیقات این کارخانه نشان داده که تقریبا همه مالکان لامبورگینی در گاراژ خود یک خودرو بیابانی دارند و همین او را امیدوار کرده که به زودی این خودروی بیابانی هم یک لامبورگینی باشد.
به جز بازارهای مشهور کنونی در آمریکای شمالی و خاورمیانه، اکنون چین و روسیه هم از مشتریان جدی محصولات لامبورگینی است.
لامبورگینی پیش از این هم ساخت یک مدل سوم در کنار گالاردو و آونتادور را بررسی کرده بود. این کارخانه حتی در سال ۲۰۰۸ کانسپتی چهار در به نام استوک را در پاریس نمایش داد. اما به دلیل نداشتن پلتفرمی مناسب، ساخت این مدل میسر نشد. با این حال آقای وینکلمان میگوید هنوز به طور کامل از ساخت این ماشین منصرف نشده است.
نقل قولش در اینجا به معنای تائید یا عدم تائید اون نیست بیشتر برای روشن شدن حقیقته شاید چیزی جز این
قرآن رو قبول داری ؟
سوره ی بروج را بخون ! مخصوصا آیه های ۴ به تا ۹ رو با دقت بخون !
ماجرای اصحاب الاخدود ، ماجرای ظلم یهودیان است به مؤمنین و آدم سوزی بزرگشان !
تورات خودشان را چطور ؟ قبول داری ؟؟؟؟
داستان الستر ( همون استر یا استار ) رو خوندی ؟
چقدر به شما از لطف کوروش گفتند و اینکه یهودی های از همه جا رونده رو توی ایران پناه داد و باهاشون محترمانه رفتار کرد ؟
یهودیانی که در حال نابودی بودند به وسیله ی بُختُ النصر !!
از افتخارات ما ایرانی هاست !
اما می دونستی همین یهودی ها ۲۶ قرنه که روز کشتار ایرانی ها رو جشن میگیرند ؟
می دونستی که اصلا وزیر ایرانی و فرزندانشو قتل عام کردن ؟
می دونستی که تو این جشن سالانه شون ، به شکل نمادین ، اون وزیر ایرانی ( هامان ) رو به صلیب میکشن ، آتیشش میرنن و پای اون به رقص و پایکوبی مشغول میشن ؟ !
میدونستی بعد اون چه تعداد ایرونی قتل عام کردند ؟
عید کشتار ایرونی ها !
عید پوریم !
این تصویر منتشر شده از جشن های پوریم در کشورهای دیگه ست
این حس شادی از کشتن ایرانی های بیگناه رو نسل اندر نسل به فرزندانشون هم منتقل می کنن !!
اون هم به شکل جذاب نمایشی !!!!!!
با افتخار از این ماجرا فیلم هم ساختن !
کشتار هزاران ایرانی !
تعداد نقل شده ی خودشان در تورات آن هم در دو روز ــ فقط دو روز ــ ۷۵۸۰۰ نفر در سراسر ایران !
البته کارشناسان دیگه نظری غیر این دارن !
اونها معتقدند بیش از ۵۰۰ هزار نفر .
حتی عده ای معتقدند که قسمت بزرگی از ایران کلا ( به خاطر کشتار و فرار ) خالی از جمعیت شد.
باورت نمی شه ؟
به قول خودشون :
کشتن هفتاد و پنج هزار و هشتصد نفر ایرانی....
.... اونهم فقط در دو روز !
می پرسی به چه جرمی ؟
خودشون که می گن برای جلوگیری از توطئه !
هیچ جای تورات و نقل این ماجرا نیومده که خونی از بینی یکی از اونها ریخته باشه !!
همون تاکتیک مضحک جنگ بازدارنده ای که امروز در دنیا شاهدیم .
اخیرا بعضی برای نجات ، این قسمت آخر تورات رو تکذیب می کنن و اسم افسانه رو روش میذارن .
اما با دلایل متقن از خودشون میتونم ثابت کنم که نقل این حرفا نیست .
هموطن !
این صهیونیست ها از همه بیشتر با من و تو ایرونی مشکل دارن .
این کینه ی اینها هم مال بعد از انقلاب نیست عزیز من !
۲۶ قرن میگذره .
ایرونی کشون ! میزبان کشون ! هر اسمی میخوای روش بذار .
من هنوزم کلیمیان کشورم که از ما خودشون رو جدا نمی دونن رو هموطن خودم می دونم
و اطمینان دارم اونها هم راضی نیستند .
هیچ پیامبری دستور به ظلم نداده ! حالا به نظرت ماجرای فلسطین یه بحث شخصیه ؟
یه بحث ملی یا منطقه ایه ؟
خوب دقت کن !
این عکس رو خوب نگاه کن !
اگه می تونستن ، شک نکنین که سر ما و خانواده هامون همین بلا رو می آوردن .
اگه آدم ( به واقع آدم ) از این ظلم ها دق کنه ، حق داره !
ما ایرونی ها همیشه از جنگ و خونریزی بیزار بودیم !
من به عنوان یه ایرونی ، تو این دنیای گرگ و میش ، مثل خیلی های دیگه انسانیت را قی نکردم !
هنوز چشمه ی احساس درون ما ایرانی ها نخشکیده !
"خدایــــــــــا"دستم به آسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین می رسد بلندم کن....
مسي در 2 قدمي رسيدن به رکورد پله
ستاره آرژانتيني بارسلونا با گلزني مقابل وايکانو در هفته نهم لاليگا تنها 2 گل با رکورد اسطوره برزيلي دنياي فوتبال فاصله دارد.
آرزوےِ هر روز مـَטּ استـــ...؟!
پـَخشِ زنده ےِ
نگـآهِ توستــ...!
لابه لای تمام خاطرات گذشته...
تمام خوبهایم را ورق زدم...
لحظه به لحظه اش را...
رد پایت همه جا جاریست...
اما...
دوباره تکرار داستان همیشگی
نبود تو و انتظار من...!!!
امروز را هم دوباره دنبالت می گردم......مثل همه روزهای نبودت!!!
امروز هم سراغت را از تمام برگ ها می گیرم...!
شاید برگی را از قلم انداخته باشم!
حداقلش این است که یکی را دوست داری که روزی به او می رسی . . .
همه زنـدگیتو به هم ریختم و .. عزیزم تو حق داری دلخور بشی
تو خواستی بمونی، بسوزی به پام .. منِ لعنتی زیر حرفم زدم
دارم بی تو دنیامو از دست میدم
میترسم که هیچ وقت دیگه برنگردی
یه عمری برای تو جون دادم و .. فقط تو یه لحظه با تو بد شدم
دلم از دل عاشقت دل بُرید … دلت از همین دل بریدن شکست
ای تو زيباترين زيبايی ، ای رويای بيداری
به خداوندی خدا دوستت دارم
ای بيقرار دلم ، ای تك درخت دشت سرخ قلبم ،
به همين لحظه های مقدس عشق قسم دوستت دارم
ای آنكه چشمت بارانی است ، ای تو كه روحت شادابی است ، و
رگهايت از خون محبت جاری است
به آن كعبه مقدس عشق قسم دوستت دارم
زندگی من ، ای آغاز من ، ای سرآغاز من ، ای فردای من
به همان لحظه پیوندمان قسم دوستت دارم
نمی دانم كلمه مقدس دوست داشتن را چگونه بيان كنم تا تو باور كنی كه
دوستت دارم
بــه کــوروش بــه آرش بـــه جــمــشـیـد قـسـم ۩ ۩ ۩ ۩ ۩ بــه نــقــش و نـگـار تـخـت جـمـشیـد قـسـم
کـه ایـران هــمـی قــلـب و خـــون مــــــن است ۩ ۩ ۩ ۩ ۩ گــــرفـــتــه ز جـــان از وجــود مــن اســــــــت
بـــخــــوانــــیم ایـــن جـــمـــــلــه در گـــوش بــاد ۩ ۩ ۩ ۩ ۩ چــــو ایـــــران مبــاشـــد تـــن مـــن مبـــــــاد
خیلی ها دوست دارن سایت هک کنن ولی به علتهای مختلف یا نمیتونن وقت بزارن روش یا سایت امنیتش بالاست یا فرد دانش هک کردن رو نداره و... حالا در این درس به آموزش چندین روش برای آموزش هک متداول ترین فروم که PHP-Nuke است بپردازیم.
اول باید خصوصیات سایت را بررسی کنید و اولین خوصوصیات ضروری پی اچ پی نوک بودن آن هست! به روش های مختلف هک کردنه یوزر ادمین یا ساختن ادمین مخفی را یاد بگیرید.
در هر سایت نوک یک فروم قرار دارد و همینوطور که میدانید در فروم یک یا چند نفر به cp (مخفف کنترل پانل) دسترسی دارند. شاید از همین فکر چیزی فهمیده باشید. پس در هر تالار چندین کاربر (user) وجود دارد (بستگی به کیفیت تالار دارد) و مدیر هم در بین این کاربران هست و نا کاربری او فاحش هست و می توانید آن را به راحتی ببینید.با این توضیح شما دو روش را برای هم حدس زدید. درسته ! می گن هک سایت سخته ولی اونقدرا هم سخت نیست حتی با ماجیک هم میشه سایت هک کرد! پس فعلا با ماجیک هک می کنیم تا برسیم به جاهای پیشرفته!
..آموزش عزراییل جون رو بخونید در مورد نفوذ به سیستم از طریق نت بایوس (در انجمن هک و امنیت) و بعد ادامه ی این درس را بخونید.
حالا که یک تروجان در ستارت آپ طرف کپی شد و پسورد او را دریافت کردید.....
هر کاربر در هنگام ثبت نام در هر تالاری در سایت های نوک باید به اجبار ایمیلی برای خود انتخاب کند که پسورد انتخاب شده به آن ایمیل ارسال شود. ایم خودش یک باگ امنیتی هست و لازم نیست که حتما اکسپلویتی جولوی شما باشد! (ولی بعد از این روش با اکسپلویتی برای هک نوک هک آشنا می شوید)خوب به قسمت (رمزعبور را فراموش کردم) یا ( Forget PassWord ) بروید و ایمیل طرف را وارد تا پسورد فرستاده شود. (این عمل در صورتی اتفاق می شود که نام کاربری بوسیله ی یک ایمیل پشتیبانی شود که در اغلب فروم ها اینجوری هست) حالا که پسورد کاربر مدیر و یا همان شناسه مدیر را گرفتید به منطقه ی کنترل (کنترل پانل) نفوذ کنید و شناسه ی حای را پاک کرده و شناسه ای بسازید و index را عوض کنید.
خیلی ها دوست دارن سایت هک کنن ولی به علتهای مختلف یا نمیتونن وقت بزارن روش یا سایت امنیتش بالاست یا فرد دانش هک کردن رو نداره و... حالا در این درس به آموزش چندین روش برای آموزش هک متداول ترین فروم که PHP-Nuke است بپردازیم.
اول باید خصوصیات سایت را بررسی کنید و اولین خوصوصیات ضروری پی اچ پی نوک بودن آن هست! به روش های مختلف هک کردنه یوزر ادمین یا ساختن ادمین مخفی را یاد بگیرید.
در هر سایت نوک یک فروم قرار دارد و همینوطور که میدانید در فروم یک یا چند نفر به cp (مخفف کنترل پانل) دسترسی دارند. شاید از همین فکر چیزی فهمیده باشید. پس در هر تالار چندین کاربر (user) وجود دارد (بستگی به کیفیت تالار دارد) و مدیر هم در بین این کاربران هست و نا کاربری او فاحش هست و می توانید آن را به راحتی ببینید.با این توضیح شما دو روش را برای هم حدس زدید. درسته ! می گن هک سایت سخته ولی اونقدرا هم سخت نیست حتی با ماجیک هم میشه سایت هک کرد! پس فعلا با ماجیک هک می کنیم تا برسیم به جاهای پیشرفته! حالا بايد به سيستم طرف براي نصب تروجان نفوذ كنيد و نت بايوس بهترين راه هست!
نفوذ به سيستم از طريق NetBios
-------------------------------------------
با یاد گیری این مقاله شما میتونید یک درایو از سیستم قربانی رو به وسیله نت بایوس Share کنید و هر کاری که خواستید توی اون درایو انجام بدید ( فایل بذارید ، بردارید ، پاک کنید و ... ) البته من این مقاله رو به صورت تصویری هم تو سایت گذاشتم ، می تونید دانلود کنید.
خب بریم سره موضوع اصلی:
اول باید IP سیستم مورد نظر رو پیدا کنید ( تو سایت قبلا اموزش دادم ) ، بعد از منوی Start قسمت Run برید و تایپ کنید CMD. بعد از اینکه وارد CMD شدید این دستور رو بنویسید:
Net use x: \IPDriveName$
به جای X میتونید هر حرفی رو بنویسید به غیر از حروفی که اسم درایو های خودتون هست.مثلا اگه درایو G داشته باشید ، از حرف G نمیتونید استفاده کنید. به جای IP هم ای پی مورد نظر رو که می خواهید بهش نفوذ کنید رو بنویسید. به جای DriveName هم اسم درایو رو بنویسید. اگه مثلا میخواهید درایو C رو Share کنید ، حرف c رو بنویسید.یک نمونه از دستور رو ببینید:
Net use x: \80.191.191.39c$
اگه کمی شانس داشته باشید بدون در خواست User Name و Password درایو Share میشه و این پیغام رو مینویسه: The command completed successfully اما اگه از شما در خواست یوزر نیم و پسورد کرد به جای یوزر نیم کلمه Administrator رو وارد کنید که برای ویندوز XP و 2000 تعریف شده است ( البته معمولا تو یه خط یوزر نیم رو میده ).پسورد هم میتونید با یه برنامه مثل بروتوس( Brutus ) پیدا کنید.
اگه شما درایوی رو Share کرده باشید که ویندوز قربانی هم تو همون درایو نصب شده باشه ، می تونید سرور یک تروجان رو تو پوشه Startup تو قسمت Start Menu کپی کنید و منتظر باشد قربانی ریستارت کنه تا فایل سرور اجرا شه و شما به راحتی با تروجان به سیستم وارد بشید. ( یادتون باشه که سرور رو فقط کپی کنید چون اگه اجرا کنید در واقع تو سیستم خودتون اجرا کردید ) (نويسنده : فرشاد عزيز)
حالا که یک تروجان در ستارت آپ طرف کپی شد و پسورد او را دریافت کردید.....
هر کاربر در هنگام ثبت نام در هر تالاری در سایت های نوک باید به اجبار ایمیلی برای خود انتخاب کند که پسورد انتخاب شده به آن ایمیل ارسال شود. ایم خودش یک باگ امنیتی هست و لازم نیست که حتما اکسپلویتی جولوی شما باشد! (ولی بعد از این روش با اکسپلویتی برای هک نوک هک آشنا می شوید)خوب به قسمت (رمزعبور را فراموش کردم) یا ( Forget PassWord ) بروید و ایمیل طرف را وارد تا پسورد فرستاده شود. (این عمل در صورتی اتفاق می شود که نام کاربری بوسیله ی یک ایمیل پشتیبانی شود که در اغلب فروم ها اینجوری هست) حالا که پسورد کاربر مدیر و یا همان شناسه مدیر را گرفتید به منطقه ی کنترل (کنترل پانل) نفوذ کنید و شناسه ی حای را پاک کرده و شناسه ای بسازید و index را عوض کنید. قبل از اینکه ورود به کنترل پانل را به شما یاد دهیم بهتر استروش دیگری برای ساخت ادمین مخفی ( hide admin ) یاد بگیریم! اول باید بفهمیم که نوک چیست؟
پی اچ پی نوک انواع مختلفی دارد که از سال ۲۰۰۱ به ورژن های مجانی تبدیل شد و برای همین شهرت زیادی پیدا کرد در ابتدا تیم های آمریکایی و پاکستانی ورزن های ۶.۸ . ۶.۹ را مجانی کردند و ایرانی های عزیز نیز برای هموطننانشان از ورژن ۷.۳ تا ۷.۸ (آخرین نسخه) را ترجمه کردند و نوک های فراسی را بوجود آوردند. مثل گروه معروف IranNuke
این اکسپلویت هم به شما کمک می کند که در کنترل پانل سایت نوک وارد شوید و شناسه ی مدیرتی برای خود بسازید. این اکسپولیت برای نوک ۷.۳ تا ۷.۷ هست و نوک ۷.۸ را فقط اگر روی لکال هاست باشد هک می کند.
خوب در قسمتی از کد نوشته شده: http://www.sitename.com/admin.php
به جای sitename نام سایت را بنویسید و آن را با پسوند html ذخیره سازید.
به این صورت : exploit.html
حالا روی آن کلیک کنید و صفحه ای همانند صفحه ی عضویت در آن تالار باز می شود! (حالا بستگی دارد که چه چیز هایی از شما درخواست کند) حالا آن را که پر کردید در زیر آن Create Admin را کلیک کنید و مستقیما به http://www.sitename.com/admin.php میرید و اونجا با یوزری (شناسه ایی) که ساختید وارد شوید! حالا شما هم سایت پی اچ پی نوک هک کردید!
موفق باشید
در بدرقــــــه چشمان تو نميتوان غربت را فراموش كرد و
كوچــــــه سرارسر ميشود از وداعي عاشقانــــه...
Design By : Pars Skin